کتاب چگونه تغییر کنیم از مسیری سخت که همواره ما را درگیر خود کرده میگوید. از فاصله بین آنچه هستیم تا آنچه میخواهیم باشیم. همیشه این راه غیرقابل طی شدن مینماید زیرا هزاران بار برای رسیدن تلاشهای متفاوتی انجام دادهایم. اما راه حل این مشکل را کیتی میلکمن استاد علوم رفتاری در دانشگاه پنسیلوانیا را در کتاب خود آورده است.
هر سال حجم عظیمی از کتابهای خودیاری نوشته میشوند تا راهوچاه تغییرکردن را توضیح دهند، کتابهایی که معمولاً به دستورالعملهایی تقریباً مشابه میرسند: اهداف بزرگی برای خودت ترسیم کن، آنها را به گامهای کوچکتر تقسیم کن، برنامهریـــزی کن، خوشبیـــن باش و از نرمافـــزارهــای یادآوری استفــاده کـــن. اما چـــرا همچنان تغییر نمیکنیــم؟ چرا ایـــن راهکارها به شکست میانجامد؟ کیتی میلکمنمعتقـــد است باید، بهجـــای توصیههای کلی، به موانع درونی خودمان برای تغییر بیندیشیم و مطابق الگویی علمی راه خاص خود را پیدا کنیم. او در کتاب چگونه تغییر کنیم؟، بر پایۀ تحقیق گستردهای که طی یک دهه به انجام رسانده است، موانع اصلی تغییر را بررسی میکند و مجموعهٔ متنوعی از راهکارهای غلبه بر آنها را ارائه میدهد.
کتاب چگونه تغییر کنیم را محمدحسن شریفیان ترجمه نموده و انتشارات ترجمان به چاپ رسانده است.
به همه آنان که میخواهند بدانند مسیر تغییر از کجا میگذرد.
همان موقع که دانشجوی سال اول دکتری بودم و می خواستم هر طور شده خودم را مجبور کنم که به باشگاه بروم چالش دیگری نیز پیش رویم بود. به جای اینکه هر روز بعد از کلاس های طاقت فرسایم به سراغ تکالیف و مطالعه درسهایم بروم روی مبل لم می دادم و کتاب های سرگرم کننده می خواندم. به خصوص به کتابهای پرفروش و پول سازی مثل آثار جیمز پترسون و جی کی رولینگ علاقه داشتم. زمان خواندن برایم نهایت لذت و سرگرمی بود.
ولی باید وقتم را به کارهای مهم تری اختصاص میدادم. می خواستم دکتری مهندسی بگیرم - باید دست به کار میشدم و درس میخواندم وقتی در امتحانات میان ترم نیمسال دوم دیدم که دارم یکی از سخت ترین درسهای علوم کامپیوتر را می افتم، فهمیدم باید کاری کنم. تا قبل از آن نه تنها هیچ وقت درسی را نیفتاده بودم بلکه حتی به نمره مردودی نزدیک هم نشده بودم. چیزی باید تغییر میکرد.
خوشبختانه حرف نامزدم باعث شد جرقه ای در ذهنم بخورد که چطور هم زمان هم ورزش کنم و هم به اهمال کاری درسی ام پایان دهم با خودم فکر کردم چطور است فقط موقع ورزش کردن به خودم اجازه رمان خواندن بدهم؟ در این صورت، موقعی که باید درس می خواندم مجبور بودم قید هری پاتر را بزنم و همچنین باید به باشگاه می رفتم تا بفهمم آخر رمانی که دارم میخوانم چه میشود این کار باعث میشد از ترکیب رمان و ورزش بیشتر لذت ببرم - رمان خواندن دیگر به من عذاب وجدان نمیداد و ورزش کردن هم سریع تر سپری می شد.
نظرات