کتاب «پسرک فلافلفروش» ماجرای ساده و شیرین طلبه جانباز و شهید مدافع حرم، هادی ذوالفقاری است که توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی از زبان دوستان و همرزمان و آشنایان ایشان جمع آوری و به قلم دلنشین نگاشته شدهاست.
میگویند جوانانی که زمان جنگ تحمیلی بودند، دیگر تکرار نمیشوند. اما ما در دههها بعد از زمان دفاع مقدس، جوانانی دیدیم کپی برابر اصل همان دلیر مردان دوران دفاع مقدس.
محمدهادی ذولفقاری در دهه فجر سال 67 بدنیا آمد و نوجوانیاش را در فلافل فروشی طی کرد تا خیلی زود خود را میان بچه های مسجدی بسیجی ببیند. او که دلباخته شهید ابراهیم هادی بود، بسیار تلاش میکرد شبیه او باشد. برای درس طلبگی که به نجف رفت وابسته این شهر و همسایگی با امیرالمومنین شد. آدمی که اهل خدا باشد همه جا خیرش به بندگان خدا میرسد. اویی که با هزینه شخصی خانههای مردم مستضعف نجف را لوله کشی آب میکرد، اسلام واقعی را شناخته بود. او فهمیده بود لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به خدا و خلق خدا.
((خواهرش میگفت: آخرین بار وقتی هادی به نجف رفت، یک وصیتنامه با دستخط کاملاً معمولی که پاکنویس هم نشده بود داخل کمد پیدا کردیم. در آنجا نوشته بود: حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا (س) نمیدهد حجابتان را زهرایی کنید))
نظرات