آثار وضعی گناه که در جلد قبلی مورد بررسی قرار گرفت قابل دفع و رفع هستند. انسان با توبه و بازگشت از گناه میتواند این کار را انجام دهد. اما انسان پس از توبه و پاک سازی وظایفی دارد انابه اولین وظیفه انسان است که سه محور و مراتب خاص خود را دارد. محاسبه نفس وظیفه دیگر انسان است. چهارده جلسه مباحث این کتاب پیرامون لزوم و روش طهارت و «پاک سازی گناه» است. اولین بهانه انسان گناهکار برای عدم تطهیر از گناه این است که نمیتوانم گناه را ترک کنم انسان در این لحظه باید موازنهای بین منفعت و ضرر برقرار کند و به جهت جلب دفع ضرر و کسب منفعت به سمت تطهیر از گناه برود. انسانها بعد از توبه دو دسته هستند کسانی که به وسیله طاعات و عبادات مجاهدت میکنند که آثار گناه را محو کنند؛ ولی حالت رغبت به گناه در وجودشان هست. در این افراد جای پای شیطان از صفحه دل زدوده نشده است. هر گاه حالت رغبت از گناه در انسان از بین رفت؛ یعنی از گناه پاک شده است. دسته دوم کسانی هستند که از حالت رغبت به گناه عبور میکنند. دلیل این عبور مقام انس و محبت آنها به خداست. برای رسیدن به مقام اُنس و محبتی که انسان را از آثار گناه نجات میدهد باید از انجام فرایض دینی شروع کنیم. اینکه ذیل بحث گناه و آثار گناه مسئله طاعت، اطاعت و عبادت مطرح میشود به این دلیل است که اگر انسان خط عملی را عوض نکند گذشتهها را هم به حساب میآورند؛ لذا لازم است انسان با توجه و دقت فراوان، شرایط را طوری رقم بزند که دیگر سمت گناهان گذشته نرود و نسبت به سایر گناهان نیز خودداری درونی ایجاد شود.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
کسی متنبه شد؛ یعنی توجه پیدا کرد که در گذشته بد و خطا کرده و ضرر داده و زیان کرده بعد پشیمان شد. بعد از پشیمانی وارد عمل نیک شد روایت داریم تا موقعی که در وادی عمل نیک است خداوند تمام گذشتهها را میآمرزد خطش را عوض کرده است ولی اگر متذکر و متوجه شد که بد و خطا کرده و گناه کرده ولی از نظر عملی خطش را عوض نکرده و باز وارد گناه شد در روایات داریم که خداوند هم گذشته و هم آینده خرابش را ثبت میکند.
نظرات