کتاب «پاشنه بلند در کافه» داستان تیمی است که برای بررسی کارنامه چهل ساله انقلاب اسلامی گرد هم آمدهاند. آدمهای این تیم هر کدام تخصص و گذشته جالب توجهی دارند. یکی از این افراد دانشجوی ممتازی است که از دانشگاه آمریکا دل کنده است و به ایران بازگشته، دیگری بانوی دکتری است که در کارهای جهادی مشارکت دارد و افراد دیگری که هر کدام دوست دارند به مردم جامعه نشان دهند انقلاب توانسته باعث رشد و برکت حوزه های علمی، اقتصادی بشود و کشور را رو به جلو ببرد. در این داستان افراد خبیثی نیز وجود دارند که میخواهند حرکت انقلابی این افراد را بگیرند و به شکل نفوذی خود را به آنها نزدیک میکنند تا ضربه را به آنها وارد کنند و کار را برایشان خراب کنند اما معاشرت با اعضای این گروه سرنوشت دیگری را برای این دو عامل نفوذی رقم میزند. این کتاب که با همکاری موسسه سعدا نوشته شده است میخواهد به جوانان این مرز و بوم در قالب یک داستان جذاب اطلاعات مهمی را انتقال بدهد و نشان بدهد برخلاف آنچه که در رسانههای غربی و فضای فرهنگی کشور القا میشود مسیر ایران به سوی قلهها است و سیاهنماییها در واقع درشت کردن مسائل و موضوعاتی است که در ابعاد گسترده پیشرفت به چشم نمیآیند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
استدلال غربیا برای خصوصی سازی، بیشتر کردن بهرهوری و تولید بود. بهونهشون این بود که چون دولت نمیتونه شرکتها رو درست اداره کنه بازدهیشون پایینه پس باید اونا رو بده به شرکتهای خصوصی اما چون یلتسین به ساختار شفاف نظارتی برای این خصوصی سازی سریع در نظر نگرفته بود همه چی بی ضابطه پیش رفت. نصف اقتصاد روسیه چهل درصد از شرکتهای خصوصی شصت درصد از شرکتهای دولتی و هشتاد و پنج درصد از بانکهای روسیه افتاد دست مفسدها و مجرم های اقتصادی با شصت درصد تراکنشهای نقدی روسیه به خاطر فرارهای مالیاتیای که شرکتها مرتکب میشدن غیر شفاف شد. همینم منجر به این شد که درآمد دولت از محل منابع مالیاتی کم بشه. در نتیجه دست دولت خالیتر شد و مجبور شده وام خارجی بگیره، پول شویی به اوج خودش رسید رقابت کنندهها واسه صاحب شدن شرکتهای بخش خصوصی به جون هم افتادن و قتلهای زنجیرهای رو راه انداختن.
نظرات