کتاب پاسیاد پسر خاک به قلم محمد قبادی زندگی و زمانه حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی فرد را روایت میکند تا بفهمیم مبارزه یعنی چه؟
عمامهای رنگ و رو رفته و باریک به همراه پیشانیاش که خسته از چین و چروک روزگار بود حکایت از تاریخ مبارزاتش میداد. این شد که محمد قبادی در اولین دیدارش با مرحوم سید علیاکبر ابوترابی فرد شیفته او شد. دانستههایش در حد و حدود همراهی حجتالاسلام ابوترابی با سید علی اندرزگو و مبارزات پیش از انقلاب بود و نهایتا به سایهای مبهم از حضور او در کنار مصطفی چمران و اسارت در اردوگاههای حزب بعث عراق میرسید. اینها کافی نبود. همین شد که محمد قبادی برای شناختن و شناساندن عظمت شخصیت مرحوم ابوترابی دست به کار شد. استفاده از منابع شفاهی متعدد، خاطرات مرحوم از زبان خودشان، ساعتها مصاحبه با خانواده، دوستان و همرزمان ایشان در کنار بهرهگیری از مستندات سازمان اسناد ملی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به تدوین اثری مستند و در عین حال داستانی به نام پاسیاد پسر خاک شد.
این اثر در دو بخش تدوین شدهاست. بخش نخست آن مخاطب را به روزگار پیش از انقلاب میبرد و از پیشینه خانوادگی، تولد، دوران کودکی و نوجوانی، تحصیلات کلاسیک و حوزوی حجتالاسلام میگوید. همچنین از مبارزات سیاسی ایشان در قم، نجف و تهران و همکاری با شهید سید علی اندرزگو پرده برمیدارد.
بخش دوم کتاب که از سه فصل تشکیل شدهاست مخاطب را با حوادث پس از پیروزی انقلاب درگیر میکند. حوادثی همچون حضور مرحوم ابوترابی در ستاد جنگهای نامنظم و همرکابی با شهید چمران، ده سال اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق، که گوشهای از آن در کتاب «من زندهام» تصویر شده است به همراه نمایندگی مقام معظم رهبری و دو دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی از دیگر اتفاقات تصویر شده در بخش دوم کتاب هستند.
-برای درک آنچه بر مردمان این سرزمین رفته است تا بدین ایران امروزی برسیم
-برای قدر دانستن داشتهها و الگوبرداری در مسیر مبارزه برای رشد خود و ایران جانمان
مرحوم ابوترابی نماینده اسرای ایرانی در اردوگاههای بعث بودهاند لذا خاطرات دست اولی را در این خصوص عرضه میکنند. همچنین علاقهمندان به تاریخ جنگ، به ویژه طلاب و حوزویان مخاطب خاص این اثر هستند.
در بدو ورود ابوترابی را به حمام بزرگ اردوگاه بردند و به طرز وحشیانهای کتک زدند و سپس به میان اسرا انتقالش دادند. روزها از پی هم میگذشت و هرگاه اسیری به اردوگاه می آمد، ابوترابی با او صحبت میکرد و راه و رسم یک زندگی سالم را در اسارت بیان میکرد. او برای حفظ روحیه رزمندگان اسیر سفارش کرده بود که هر کس میتواند دوستانش را شاد کند و بخنداند تا شاید برای لحظهای هم که شده بار سنگین غربت در اسارت دشمن را فراموش کند. اجرای نمایشهای شاد و فکاهی یکی از آن کارها بود که باقر عباسی -یکی از رزمندگان اسیر- بارها و بارها برای حفظ روحیه دوستانش انجام داد. آنان برای حفظ روحیه خود کلاسهای قرآن به راه انداخته بودند. چهار جلد قرآن در اختیار داشتند که نوبتی از آن استفاده می کردند. برخی از آنان در نیمههای شب قرآن میخواندند.
نظرات