کتاب «هیچ چیز آن جا نیست» گردآوری چند جستار از انی دیلارد است که شهرتش را مدیون نثر روایی کم نظیرش در متون داستانی و غیرداستانی است. او سابقهی بیش از بیست سال تدریس دانشگاهی دارد و تا امروز موفق به کسب جوایز معتبر فراوانی مانند جایزه ی پولیتزر شده است. در کتاب پیش رو جستارهایی از کتابهای على الحساب برندهی جایزه ی هنر جستارنویسی «زائر نهر کریک و آموزش مکالمه به سنگ» برگزیدهایم. نوشتههای دیلارد با هر مضمونی که باشند فراخوانی برای همراهی با نویسنده در خیال پردازی و تفکرند. در نوشتههای او توصیف و حس آمیزی به خدمت روایت درآمدهاند تا سهم حضور و کنشگری مخاطب در متن را افزایش دهند. جستارهای دیلارد بی هیاهو و آرام، توفانی از پرسشهایی بنیادین در ذهن خواننده به پا میکنند که بسیاری از دغدغههای روزمرهی ما را در خود میبلعد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
دختری را که به باغی برده بودند بدون آنکه حرفی بزند جلوی یک درخت ایستاد و فقط بعد از لمس کردنش بود که آن را درخت نامید و بعد گفت درختی که نور در آن هست. به دنبال این درخت بودم که سالهای سال تابستان در باغهای هلو جست وجو میکردم و پاییز و زمستان و بهار جنگلها را زیرپا میگذاشتم. بعد یک روز که داشتم کنار نهر تینکر قدم میزدم و مطلقاً به هیچ چیز فکر نمیکردم دیدمش. درختی که نور در آن بود. همان سرو پشت خانهام بود که فاختهها در آن لانه کردهاند. همان درخت که فقط لبریز شده بود و پرتلالو و هر سلولش شعله میکشید و درق درق میکرد. روی علفهایی ایستادم که در آن نور بود، که یکپارچه آتش بودند کاملاً هوشیار بود و تماماً در رؤیا بیشتر از آن که شبیه دیدن باشد مثل چیزی بود که برای اولین بار دیده میشود. ضربهی درخششی نیرومند که نفس را میبرد.
نظرات