بنر پویش صندوق اربعین

همت پنج به گوشم

همت پنج به گوشم

مترجم:
عطیه حسینی
قیمت:
۴۰,۰۰۰
%۱۰
۳۶,۰۰۰
تومان
موجودی:
فقط 9 جلد
رده سنی:
عمومی
قالب:
خاطرات
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
صفحات:
۳۶۸
وزن:
۳۱۶ گرم
شابک:
9786007472972

معرفی کتاب

شهادت افتخاری نیست که خداوند به هرکسی اعطا کند. بسیاری از افرادی که همین امروز چهرۀ انقلاب اسلامی را مخدوش کرده‌اند، روزگاری در خط مقدّم جبهه‌ها شانه‌به‌شانۀ برادرانشان درحال جنگیدن بودند. اما از این میان تنها کسانی به وجه‌الله نظر کردند که اهل این دنیا نبودند و از ابتدا، برای ماندن ساخته نشده بودند. کتاب حاضر نیز روایتی از زندگی یکی از این هزاران دلاورمردی‌ست که از همان بچگی سودای شهادت در دل داشت.

کتاب «همت پنج به گوشم» اثر در قالب زندگی‌نامه‌ است که به روایت خاطراتی از حیات و شهادت «شهید مدافع حرم اصغر فلاح پیشه» می‌پردازد؛ مردی که هنوز پشت لب‌هایش سبز نشده در برابر دشمن بعثی می‌جنگید و در جنگ امروز، جان خود را برای دفاع از وطن و مردمش از دندان‌های درّندگان داعشی فدا کرد. این کتاب با نثری غم‌انگیز و دراماتیک داستان زندگی اصغر را از زبان‌ها و زمان‌های مختلفی بازگو می‌کند. او هم مثل تمام ما خانواده داشت و عاشق خانواده‌اش بود. همسرش را به شکلی همسرانه و دخترانش را به شکلی پدرانه دوست می‌داشت و لحظه‌لحظۀ زندگی‌اش را به پای‌ رشد و ترّقی آن‌ها گذاشت. «سمیرا خطیب‌زاده» که این خاطرات و خُرده‌روایت‌ها را از اشک چشمان این خانوادۀ داغدار قطره‌قطره جمع کرده و از آن شیشه‌ای گلاب ساخته، کتاب خود را تقدیم می‌کند به محضر آقا امام زمان (عج) و با این نگاه، قصّۀ تراژیک زندگی اصغر فلاح پیشه دیگر تراژدی نیست؛ بلکه حماسه‌ای‌ست پُر از شجاعت، مهربانی و ایثار.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

«تا چشم کار می‌کرد جمعیت آمده بود. کنار قبری که از قبل کنده شده بود ایستادند؛ سیاه‌پوش و عزادار. صدای مداحی که روضۀ حضرت زهرا را می‌خواند، اشک همه را جاری کرد. جنازه را که روی دست آوردند، صدای گریه جمع بلندتر شد.
- به حرمت شرف لا إله إلا الله... لا إله إلا الله...
باید با ننه خدا‌حافظی می‌کردیم. بالاخره ننه بعد از چند روز بی‌هوشی، آن هم در حالت کما، چشم‌هایش را برای همیشه به روی دنیا بست. لحظۀ آخر جان دادن هم توی بغل اصغر بود. همان‌طور که آرزویش را داشت. مرضیه و محدثه بدجوری بی‌قراری می‌کردند. حالم دست خودم نبود. سرگیجه داشتم. نشستم روی زمین. از میان آن‌همه شلوغی چشم‌هایم دنبال اصغر بود. نشسته بود کنار قبر و بلندبلند گریه می‌کرد. گریۀ بلند اصغر را تا آن روز ندیده بودم؛ نه سر از دست دادن پدرش و نه برادرش. همیشه توی جمع تودار بود. اما آن روز با همیشه تفاوت داشت. روضه که تمام شد خودش رفت توی قبر جنازه را گرفت. خودش همۀ کارهای مادرش را انجام داد. تلقین خواند و دعا کرد و ذکر گفت. صدای ناله و شیونش یک لحظه هم قطع نمی‌شد.
اشک‌های من و اصغر تمامی نداشت. دخترها که انگار تمام دلخوشی خانه را از دست داده باشند، بلند گریه می‌کردند. توی آن گیرودار صدای ننه توی گوشم پیچید. هربار که اصغر می‌رفت عتبات، با غصه می‌گفت: «اصغر !... تو بری کربلا... من یه چیزیم بشه... چیکار کنم؟!... کی می‌خواد جنازۀ منو جمع کنه؟!» انگار چشم امیدش به اصغر بود. وقتی می‌رفت عتبات، تمام تن و بدنش می‌لرزید. ته دلم خوشحال بودم که ننه به آرزویش رسید. توی تمام مراحل کفن و دفن پسرش بالای سرش بود. با صدای نالۀ جمعیت به خودم آمدم. اصغر برای مادرش سنگ‌تمام گذاشته بود. از قبر که بیرون آمد، انگار او را نمی‌شناختم. به اندازۀ ده سال پیر شده بود.»

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان

اینا رو هم از دست نده

حاج قاسم حاج قاسم
۱۰ %
علی اکبر مزدآبادی
۶۶,۰۰۰
۵۹,۴۰۰ تومان
کوچه نقاش ها کوچه نقاش ها
۱۰ %
راحله صبوری
۲۵۰,۰۰۰
۲۲۵,۰۰۰ تومان
شاهرخ شاهرخ
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۴۵,۰۰۰
۴۰,۵۰۰ تومان
نامه های فهیمه نامه های فهیمه
۱۰ %
علیرضا کمری
۶۵,۰۰۰
۵۸,۵۰۰ تومان
طیب طیب
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۶۵,۰۰۰
۵۸,۵۰۰ تومان
یکشنبه آخر یکشنبه آخر
۱۰ %
معصومه رامهرمزی
۴۵,۰۰۰
۴۰,۵۰۰ تومان
دسته‌بندی کتاب‌ها