کتاب آنسوی مرگ نوشته جمال صادقی منتشر شده توسط نشر معارف، روایت سه تجربه واقعی نزدیک به مرگ است که طی آن، افراد در لحظاتی کوتاه از بدن جدا شده و وارد جهانی معنوی میان مرگ و زندگی شدهاند. نویسنده با استفاده از مصاحبههای عمیق، تصویری مستند از سیر روح در عالم برزخ ارائه میدهد؛ تصویری که فراتر از تخیل و اغراق، با نثری روان و فضایی داستانگونه، مخاطب را در برابر حقایقی چون حساب دقیق اعمال، حقالناس، فرشتگان، و تجربههای عرفانی قرار میدهد. این اثر با تکیه بر روایتهای دستاول، پلی میزند میان جهان محسوس ما و جهانی که معمولاً تنها در متون دینی دربارهاش شنیدهایم. در عین حال، نویسنده با تفسیرهای ضمنی و تأکید بر منابع قرآنی و روایی، عمق دینی مطالب را نیز حفظ کرده است. مطالعه این کتاب میتواند نگاه انسان به مرگ، معنا، و پیامدهای هر رفتار روزمره را دگرگون سازد؛ نگاهی که دیگر مرگ را پایان نمیبیند، بلکه آغازی برای پاسخگویی میداند.
کتاب آن سوی مرگ برای والدین، فرصتی منحصر بهفرد است تا به بازنگری در سبک زندگی خود بپردازند. آنچه در رفتارهای ساده روزمره میان والد و فرزند جریان دارد، در آنسوی مرگ وزنی خاص مییابد. وقتی مخاطب در این اثر میبیند که چگونه حتی نیتهای پنهان یا برخوردهای ظاهراً ساده با خانواده مورد ارزیابی دقیق قرار میگیرد، درکی عمیقتر از مسئولیت تربیت فرزند پیدا میکند. این کتاب بهطور غیرمستقیم نشان میدهد که ساختن دنیایی امن و اخلاقی برای کودکان از اصلاح درون پدر و مادر آغاز میشود، نه از فراهم کردن امکانات بیرونی. همچنین، روایتهای واقعی کتاب میتوانند بهانهای برای گفتوگوی صادقانه والدین با فرزندان درباره مرگ، آخرت، مسئولیت اخلاقی و پیامد رفتارها باشند؛ گفتوگویی که پایهگذار نگاهی عمیقتر و پایدارتر به معنویت در ذهن کودک است. خواندن این کتاب، بیش از آنکه صرفاً آموزنده باشد، فرصتی برای تأمل در مسیر زندگی، بازنگری در روابط خانوادگی و تقویت پیوندی اخلاقمحور و الهی میان اعضای خانه است.
کتاب آنسوی مرگ را به والدینی پیشنهاد میکنم که دغدغه تربیت معنوی فرزندانشان را دارند و به دنبال محتوایی واقعی، تأثیرگذار و عمیق برای بازنگری در سبک زندگی خود هستند؛ والدینی که میخواهند در فضای خانواده، ایمان، مسئولیتپذیری و آگاهی از آخرت را بهصورت غیرمستقیم و کاربردی منتقل کنند.
- دوست دارم تفسیر شخصیتان را در مورد این مشاهدات ..بدانم لطف میکنید بگویید؟
- بر اساس مشاهداتم فضای حقیقی قبر، با آن چه ما تصور می کنیم تفاوت دارد. به طور کلی عرض می کنم درون دنیای ما مکان ها یا به بیانی دنیاهای دیگری قرار دارد. مکان هایی که ما با چشم های جسمانی مان نمی توانیم ببینیم. آنها را تنها با چشم روح می شود دید.... الآن، مثال ناقصی به ذهنم رسید. نمی دانم این مثال، چه قدر به منظور من نزدیک است ولی بشنوید: فرض کنید یک قطره خون را در اختیار شما گذاشته اند خوب؟ در، در نگاه اول چه می بینید؟ یک دایره کوچک قرمز رنگ حالا اگر این دایره کوچک را با چشم مسلح نگاه کنید چه میبینید؟ این بار، گلبولهای سفید و قرمز پلاسما و پلاکت را خواهید دید ملتفت شدید؟ شما قبلاً با چشم هایتان نمی توانستید این چیزها را ببینید؛ ولی وقتی از چشم مسلح استفاده کردید توانستید در مورد دنیاهای درون مکانهای زمینی هم تقریباً این طور است به عنوان نمونه، قبر. فقط با چشم روحی میتوانیم فضایی را که درون آن است ببینیم.
نظرات