تا امروز، تنها مجموعه داستان کوتاهی که از رضا امیرخانی به چاپ رسیدهاست، «ناصر ارمنی» نام گرفته؛ و اینکه چرا از بین ده ماجرای این کتاب اسم قصه ششم انتخاب شده، ماجرایی است که مثل همیشه در خاطرتان ماندگار میشود.
در بخشی از این اثر خلاق، کوتاه و ستودنی میخوانیم:
((خودش سالها بعد میگفت روزهایی که به آقا سلام نمیکرده برکت از کارش میرفته است. بعد آقا توی پیادهرو به سمت خیابان قدم میزدند. بسته به اینکه بهار باشد یا پاییز و آفتاب تا چه ساعتی بیرون زده باشد، آقا را در جایی در خیابان میدیدیم. همراه او میآمدیم سینه به سینه آقا. همیشه از همین راه میآمد. ما هم برای اینکه آقا را ببینیم راهمان را عوض نمیکردیم. اصل قضیه هم از همین جا شروع شد...))
نظرات