برای خیلی از ما ژاپن، در حد نام کشوری است که در نقشه پیدایش میکنیم، اما برای خانم کونیکو یامامورا (山村コニコ) زادگاه و سرزمین مادری است، بانویی که در زندگی شگفت انگیز خود عشق را در نگاه یک مسلمان ایرانی جستجو کرد و همه چیز برای او دگرگون شد.
برای همین "حمید حسام" پس از یک دیدار اتفاقی در مراسمی که ایشان گفتگوی جانبازان شیمیایی ایران و بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما را برای هم ترجمه میکردند، تصمیم به نگارش خاطرات او گرفتند و با همراهی "مسعود امیرخانی" دست به قلم شدند تا روایت مومنانه زیستن بانویی را به رشته تحریر درآوردند که دیگر همه اورا با نام سبا، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران، می شناختند.
پس شما نیز پا به پای خطوط کتاب به سالها قبل باز گردید، به دوران کودکی کونیکو بازگردید، به معابد بودا و به جایی از کتاب که نوشته شده:
((همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پر به سراغم آمد و، در حالی که پدر و مادرم می شنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: «تو هیچ می فهمی زندگی با یک مسلمان چه سختی هایی دارد؟! آن ها هر گوشتی نمی خورند! شراب نمی خورند! اصلا تو می دانی ایران کجای دنیاست که می خواهی خاک آبا و اجدادیت را به خاطرش ترک کنی؟!»... بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همان جا که اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم می کرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد...))
کتاب مهاجر سرزمین آفتاب مورد تحسین حضرت آیت الله خامنهای قرار گرفته است و متن تقریظ به شرح زیر است:
((سرگذشت پرماجرا و پرجاذبهی این بانوی دلاور، که با قلم رسا و شیوای حمید حسام نگارش یافته است، جداً خواندنی و آموختنی است. من این بانوی گرامی و همسر بزرگوار او را سالها پیش در خانهشان زیارت کردم. خاطرهی آن دیدار در ذهن من ماندگار است. آن روز جلالت قدر این زن و شوهر با ایمان و با صداقت و با گذشت را مثل امروز که این کتاب را خواندهام، نمیشناختم؛ تنها گوهر درخشانِ شهید عزیزشان بود که مرا مجذوب میکرد. رحمت و برکت الهی شامل حال رفتگان و ماندگان این خانواده باد.))
نظرات