مبارزات روزهای انقلاب، کمیته، ایست بازرسیهای اول انقلاب، محافظت از شخصیتهای مشهور و البته تلخ و شیرین سالهای جنگ، خاطراتی هستند که احمد پیرحیاتی به عنوان یک قهرمان ملی، برای شما بازگو میکند.
اگر دوستدارید تاریخ را بدون سانسور و گرایشات و اهداف سیاسی، از زبان مردم سرزمینمان بدانید، این اثر از نشر معارف را در دست بگیرید چرا که روایتگر این اثر در خاطرات خود، از اتفاقات بد، از لحظههای تلخ و از اشتباهات کوچک و بزرگ ساده نخواهد گذشت.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
((صبح که چشمهایمان به صورتهای نخوابیده و چشمهای مثل کاسهخونِ رفقایمان باز شد، برادران کناریمان، جمع کردند و رفتند به سمت جاده. تیراندازی خوابید. اَه! اینها کجا میروند؟ آنها کی هستند توی پاسگاه؟ اگر اینها خودی هستند، چرا حالا که صبح شده دارند میزنند به چاک؟ اگر آنها که توی پاسگاهند، گروهک هستند، چرا در نمیروند؟ دهان همۀ ما باز ماند…))
نظرات