کتاب «مقیاس افزایی برق آسا» نوشته رید هافمن و کریس یه شرح یک راهکار خوب برای توسعه و رشد یک استارت آپ موفق است. این دو نفر که خود در تاسیس و توسعه چندین استارت آپ بزرگ همچون لینکدین، ایربی ان بی، پی پال به عنوان مدیر و مشاور نقش آفرینی کردهاند در این کتاب تلاش نمودند از آن فوت کوزهگری پرده بردارند که باعث میشود یکی از هزاران استارت آپ ایجاد شده در سیلیکون ولی به مرحله اسکیل آپ برسد و سرمایههای میلیاردی جذب نماید. کلام اصلی کتاب در این رابطه است که یک شرکت استارت آپی با ایدهای نو که هنوز در بازار رقیبی برایش وجود ندارد و میتوان افقهای روشنی برایش در نظر گرفت، در مرحلهای از رشد باید به شکلی سرسام آور از لحاظ کمی توسعه یابد و بهبود کیفی کار را به اولویت دوم تبدیل نماید. این حرکت اگر در زمان مناسب و به شکل صحیح اجرایی گردد باعث میشود فاصلهای قابل توجه میان این شرکت استارت آپی و رقبای بالقوه که میتوانند تهدیدی برای آینده شرکت باشند ایجاد گردد و بالتبع بقای شرکت را بیمه خواهند کرد و اعتماد سرمایه گذاران برای تزریق سرمایه را جلب خواهد نمود. اما این رشد ناگهانی شرکت که در نگاه اول به شکل بیبرنامه اتفاق میافتد در لایههای عمیقتری مستلزم برنامه ریزی و تاکتیکهایی است که در این کتاب تلاش شده آموزش داده شوند. قابل ذکر است که پیشگفتار این اثر به قلم بیل گیتس کبیر نوشته شده و نشان از این دارد که این ایده مورد تایید و توجه بزرگان این عرصه قرار گرفته است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
اگر شرکتتان به دنبال فرصتی است که تقریباً همه جذابیت فراوانش را قبول دارند، احتمالاً برایتان دشوار خواهد بود که خودتان را از لشکر رقبایتان متمایز کنید. اما اگر شرکتتان به دنبال فرصتی است که خرد متعارف انکار یا تحقیرش میکند احتمالاً آن قدر زمان خواهید داشت که نوآوری به کار رفته در مدل کسب و کارتان را به دستگاهی روانکاری شده تبدیل کنید. آمازون زمانی به دنبال تجارت الکترونیک رفت که بیشتر افراد فکر نمیکردند مصرف کنندگان حاضر باشند کارتهای اعتباری را آنلاین استفاده کنند. گوگل موتور جست و جویش را زمانی عرضه کرد که بیشتر افراد فکر میکردند بازار جست وجو کردن اشباع شده است. فیسبوک هم شبکه اجتماعیاش را زمانی ساخت که بیشتر افراد فکر میکردند ارتباط گیری اجتماعی یا بیحاصل یا بازاری تحت سلطه مای اسپیس یا هر دوی اینهاست.
نظرات