رمان «مشکور» نوشته سعید تشکری آخرین رمانی است که از این نویسنده آیینی به چاپ رسیده است. این اثر که نگارشش در سال 1399 به پایان رسیده پس از فوت این نویسنده گرانقدر به انتشار رسید. سعید تشکری نویسنده مشهدی است که زندگی و زمانه اهل بیت به خصوص امام رضا(علیه السلام) خمیرمایه بسیاری از آثارش را تشکیل میدهند. این خادم فرهنگی اهل بیت تلاش کرده با قلم جذاب و قصه گوی خود معارف و زندگی این چراغان هدایت را به مردم بشناساند.
او در واپسین اثر خود به سراغ زندگی یکی از نزدیکترین یاران امام رضا (علیه السلام) به نام یونس بن عبدالرحمن رفته است. فقیهی عالم و متقی که شاگردی را از زمان امام صادق (علیه السلام) آغاز نمود و سپس در زمره اصحاب نزدیک امام موسی کاظم (علیه السلام) قرار داشت و در هنگام هجرت امام رضا (علیه السلام) به سمت خراسان وکالت ایشان در میان شیعیان را برعهده گرفت. البته رمان گوشه چشمی نیز به صحابی دیگر اهل بیت وهیب بن عمرو دارد که او نیز جزو دانشمندان زمانه خود بود اما به دستور امام صادق (علیه السلام) به بهلول تغییر نام داد و خود را به دیوانگی زد تا از شر خلفای عباسی در امان بماند و به شکلی مخفیانه تبلیغ خود را انجام دهد و دست خبیثان عباسی را رو کند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
بهلول حرفش که تمام شد به سراغ اسب چوبین خود رفت و سوار شد و یورتمه کنان بیرون رفت، همان طور که از دهانش صدا در می آورد. کسی جلو او را نگرفت، اما او در همان حضور کوتاه مجلس را به هم ریخته بود؛ جنید و علم و اعتبارش را زیر سؤال برده بود و با نقل این واقعه همگان به پوچی مذهب جنید و چیزی که ادعایش را داشت پی می بردند.جنید لب به اعتراف گشود:«شنیده بودم که او شاگرد مکتب جعفر صادق بوده اما نمی دانستم تا به این حد در دانش و کمال خبره است و میداند!»
نظرات