نشستن پای درس اساتید اخلاق و حتی در حضور در محضر شخصیتهای عارف، به مرور جان و دل ما را به آنها نزدیک میکند. کمال همنشین که در انسان اثر کند، سعی میکنیم مانند این بزرگان باشیم و بیاختیار در طلب لذتی میرویم که آنها را به چنین آرامشی رسانده است. در این مطلب کتابی را معرفی میکنیم که یکی از معلّمان آگاه امروز، در آن برای ما از چنین تجربهای در محضر یکی از اساتید بزرگ اخلاق و عرفان، روایت میکند.
کتاب «مردانه به میدان بیایید» اثری است در رابطه با درسهای مرحوم استاد «حاج اسماعیل دولابی»؛ پیرمرد بیآلایش و خوشقلبی که در یک عمر زندگی زاهدانه، به مقامات معنوی بالایی دست پیدا کرد و مریدان بسیاری پیدا کرد. ایشان نه یک روحانی بلندبالا بود و نه یک کارشناس آکادمیک؛ چرا که مسیر او، مسیر خودسازی و پرورش روحی بود و تنها با تکیه به ایمان پروردگار بود که توفیق اسوه شدن برای بسیاری از بزرگان حوزه و دانشگاه را پیدا کرد. این کتاب شرح خاطرات و سیری در اندیشههای عرفانی این مرد خداست که «حجتالاسلام حبیبالله فرحزاد» آن را با دیدگاه و شناخت شخصی خود نسبت به استادش نوشته است. این معلّم دینی که در برنامههای تلویزیونی حضور مستمر داشته، پیش از این در مجموعۀ «دریافتهایی از اساتید اخلاق» دو کتاب به نامهای «سمت خدا» و «به سوی نور» را با هدف تلمّذ از افکار و رفتار اساتید معنوی نگارش کرده است. حالا کتاب مردانه به میدان بیایید سومین اثر از این مجموعه است و شما را به دنیای مکاشفات روحی، تأمل در ذات زندگی و خلوت تنهایی مردی میبرد که عمری به آزمونهای الهی تن داد و اینچنین، توانست قرب الهی را بچشد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«وقتی به خدا بگویی «خدایا من غیر از تو کسی و چیزی ندارم»، خداوند غیور است و خواستهات را انجام میدهد. وقتی خواستید دعایتان گیرا شود، دوستان و همسایگان و اهل مملکتتان را جلو بیندازید و اول برای آنها دعا کنید. همۀ عالم مضطرند، ولی درک و شعور اضطرار خود را ندارند. آن مضطری اجابت میشود که اضطرار خود را درک کند. اول اجابت است، بعد دعا. دعایی که در عبد ظاهر میشود از آثار اجابتی است که قبلاً شده است. هرکه را دعا داده شد، قبلاً اجابت داده شده است. به وجود آمدن حالت دعا در عبد، از آثار این است که خدا میخواهد آنچه را خواستش در عبد به وجود آمده است به او بدهد.
دعا بکن، ولی اگر اجابت نشد با خدا دعوا نکن و میانهات به هم نخورد؛ چون تو جاهلی و او خبیر و عالم است. خدا کاری را اشتباه نکرده است که با دعای تو به اشتباهش پی ببرد و آن را درست کند. بخل هم نورزیده است که با التماس تو دست از بخل بردارد و آنچه را به مصلحت تو بوده و در اثر بخل نداده بود، به تو بدهد. در دعاهایمان هرچه را که برای ما نافع نیست خدا میگوید باشد برای فردا و هرچه را که نافع است بلافاصله میدهد. خدا زینت و زیور دنیا را برای مؤمنین خیلی دوست ندارد، ولی آخرت را زود به آنها میدهد. کسی که آخرت را دارد چه سیر باشد و چه گرسنه، بهرۀ دنیا را هم میبرد. خدا هرچه خیر محض است عطا میکند، هر وقت غنا برای مؤمن نافع باشد غنا میدهد و هر وقت فقر برای او خیر باشد فقر میدهد. لذا کسانی که به این حقیقت پی بردهاند، هرچه خدا میکند هیچ نمیگویند. انشاءالله ما هم هر وقت خدا کم و زیاد کرد با او دعوا نکنیم.»
نظرات