کتاب مجموعهی نامرئی با ترجمهی علیاصغر حداد و انتشار از سوی نشر ماهی، اثری برجسته و منحصر به فرد است که گزیدهای از ۴۵ داستان کوتاه از ۲۶ نویسندهی شناختهشده و برجستهی آلمانیزبان را در خود جای داده است. این مجموعه با سازماندهی به سه بخش، به نویسندگان آلمانی، اتریشی و سوئیسی اختصاص یافته و نامهایی چون فرانتس کافکا، توماس مان، هرمان هسه، اشتفان تسوایگ، فریدریش دورنمات، هاینریش بل و ماکس فریش را در بر میگیرد. هر یک از این داستانها، به گونهای خاص و بینظیر، دریچهای به دنیای متفاوت انسانها و پیچیدگیهای روانشناختی، فلسفی و اجتماعی میگشاید و خواننده را با دنیای خاص نویسندگان آلمانیزبان آشنا میکند.
در این مجموعه، هر داستان در قالبی هنرمندانه و دقیق به بررسی مسائل انسانی چون تنهایی، هویت، معنای زندگی و چالشهای اجتماعی میپردازد. این موضوعات از طریق نثر جذاب و تأثیرگذار نویسندگان مطرح آلمانی، به شکلهای مختلفی روایت میشوند؛ از پیچیدگیهای روانشناختی داستانهای کافکا تا طنز تلخ و تأملبرانگیز دورنمات، و از روایتهای انسانی هسه تا فلسفههای عمیق و پیچیدهی توماس مان.
ترجمهی علیاصغر حداد، که به دقت و ظرافت زبان آلمانی را به فارسی منتقل کرده، اجازه میدهد که خوانندگان فارسیزبان بدون مواجهه با پیچیدگیهای زبان اصلی، از درک و لذت این آثار بهرهمند شوند. حداد، با انتخاب داستانهایی متنوع و تأثیرگذار، به نوعی توانسته مجموعهای فراهم کند که هم برای علاقهمندان حرفهای ادبیات و هم برای کسانی که تازه وارد دنیای ادبیات آلمانی میشوند، جذاب و قابل دسترس باشد.
این مجموعه، نهتنها نمایانگر غنای ادبیات آلمانیزبان است، بلکه به شکلی ژرف و دقیق، خواننده را به دنیای اندیشه و تفکر قرن بیستم میبرد. طراحی شکیل و چاپ با کیفیت نشر ماهی، این کتاب را به اثری شایستهی گنجاندن در کتابخانههای علاقهمندان ادبیات تبدیل کرده است.
مجموعهی نامرئی برای کسانی که به دنبال کشف دنیای پیچیده و عمیق انسانها از نگاه نویسندگان برجسته هستند و یا علاقهمند به درک فلسفههای متفاوت در ادبیات کلاسیکاند، یک انتخاب بیبدیل به شمار میآید. این کتاب به شدت برای دوستداران داستان کوتاه، فلسفه، و روانشناسی انسانی توصیه میشود و میتواند ذهن شما را به تفکر عمیقتر وادار کند.
کتاب «مجموعهی نامرئی» را به علاقهمندان به ادبیات کلاسیک و داستانهای کوتاه عمیق، به ویژه کسانی که به فلسفه، روانشناسی و مسائل انسانی علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم. این کتاب برای خوانندگانی که به دنبال تجربهای متفاوت از دنیای ادبیات آلمانیزبان هستند، یک انتخاب عالی است.
داستان گرگ از هرمان هسه
کوههای فرانسه تا آن زمان چنان زمستان سرد و سهمگین و دیرپایی به خود ندیده بود. هفته ها میشد که هوا زلال و سرد و بی جنبش بود برف دشتهای پهناور کوهپایه روزها تیره و دلگیر در زیر آسمان لاجوردی گسترده بودند و شبها ماه کوچک و شفاف از فراز آنها می گذشت ماهی سرد و عبوس که رنگی زردگون داشت و پر تو نافذ آن روی برف به کبودی می زد، چنان که گویی خود سرمای مجسم است. مردم از هر راه و جاده ای پرهیز میکردند به ویژه از بلندی ها همه خموده و ناخشنود، به کلبه های روستایی خود پناه برده بودند، کلبه هایی که پنجره های سرخگونشان شبها در پرتو سیمین ماه دودآلود و کدر می نمود و زودهنگام خاموش می شد.
برای و حوش ناحیه روزگار سختی بود. کوچکترها دسته دسته یخ می زدند؛ حتی پرندگان نیز از سرما جان میباختند و پیکرهای نزارشان طعمه ی بازها و گرگها و کلاغ ها می شد. اما خود اینها نیز از سرما و گرسنگی در امان نبودند. در آن کوه ها چند گروه گرگ زندگی میکردند که نبود طعمه آنها را سخت تنگ هم گرد آورده بود. روزها گرگها تک تک به شکار میرفتند. این جا و آنجا گرگی را می دیدی که نزار، گرسنه و چشم و گوش تیز کرده چونان شبحی بی صدا و گریزان بر برف خط میکشید و سایه ی باریکش همپای او بر سطح برف می لغزید. بوکشان پوزه ی نوک تیز خود را در باد بالا میگرفت و هر ازگاه زوزه ای خشک و جانخراش سر می داد. اما شبها گله وار میرفتند و با زوزه های ناهنجار تا حریم دهکده ها پیش می آمدند. آنجا چارپا و مرغ خانگی یافت میشد اما همه از دستبرد مصون بودند؛ در پس نرده ی استوار هر پنجره تفنگی آماده ی شلیک بود. طعمه، حتی شده سگی کوچک، به ندرت به چنگ می آمد. تاکنون از میان گله، دو گرگ با گلوله از پا درآمده بودند.
نظرات