سما در دنیای امروز وقت کتاب خواندن نداریم! یا مشغول کار هستیم، یا پیش خانواده و یا در اوقات فراغت، در فضای مجازی میگردیم. برای همین در سالهای اخیر کتابهای جیبی کمحجم با محتوای کوتاه و خلاصه کاربرد زیادی پیدا کرده که میتواند بازدهی زمان روزمرۀ شما را در مترو یا اتوبوس افزایش دهد. مجموعه کتابهای سهجلدی «در صحبت قرآن» از این دسته کتابها هستند که به تناسب حجم، محتوای خلاصه و کوتاه نیز ارائه میکنند.
کتاب «مثل حبههای قند» دومین اثر از این مجموعه است که شامل تعداد زیادی تذکرات مذهبی و مضامین اخلاقی میشود. این کتاب در تلاش است تا با استفاده از سادهترین تمثیلها، وجه مشترکی بین مسائل روزمره و مفاهیم کمی پیچیدهتر و عمیقتر برقرار کند. نویسندۀ این کتاب در پیام داستانهای خود از مفاهیم قرآنی بهره گرفته و تلاش میکند با الهام از اشعار عرفانی و حکایتهای فارسی، معنای احادیث ائمۀ اطهار (ع) را به خواننده منتقل کند. «حجتالاسلام محمدرضا رنجبر» در یکی از اندرزهای این کتاب، از قول قرآن کریم انسان را به مثابۀ دیواری تصویر میکند که برای حفظ امنیت آن، گرداگردش دیواری بلند میکشند و آن را «سور» مینامند. سپس توضیح میدهد که انسان نیز با تبعیت از دین خداست که میتواند مصون بماند و برای همین هم هست که هر مجموعۀ واحد از آیههای قرآن را «سوره» نامیدهاند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«توریستها را ببین! وقتی وارد یک شهر میشوند، اول کاری که میکنند یک نقشه تهیه میکنند و تمام نگاه و توجه آنها به نقشه است؛ هرچه نقشه بگوید همان است و سراپا تسلیم نقشهاند. اگر تمام مردم شهر تهران بگویند برج میلاد جنوب شهر است ولی نقشه بگوید شمال شهر است، حرف همه را زیر پا میگذارند و به همان جایی که نقشه میگوید حرکت میکنند.
حال یادمان باشد که ما همه توریستهای این عالمیم. آمدهایم برای سیر و سلوک که آن هم با حرف مردم نمیشود. خیلی از مردم ناآگاهاند و بسیاری از آگاهان یا قابلاعتماد نیستند، یا آگاهیشان محدود و اندک است و از همهجا و از همهچیز هم خبر ندارند. از این رو خداوند نقشهای بهنام قرآن در اختیار ما قرار داده که باید آن را همواره پیش چشم داشته باشیم و سفارشها و هدایتهای آن آویزۀ گوشمان باشد.»
نظرات