دنیای شیرین کودکی همیشه قهر و آشتیهای خودش را دارد، از همان دلخوریها که زود می رسید به «قهر قهر تا قیامت» خیلی زودتر دلمان برای هم تنگ میشد؛ ماجرای شخصیتهای کتاب تانیا ونیس هم همینگونه است، دعواهای بسیار کوچکی که نیاز به مدیریت بزرگانه دارند تا بچهها برای پذیرش نقشهای اجتماعی، صبر و سازگاری آمادهتر شوند.
مثلا در قسمتی از این اثر پس از ترجمه زیبای احمد تصویری میخوانیم:
((من دیگر هیچ وقت با ( برایان ) بازی نمی کنم. هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت! من یک عالمه دوست دیگر دارم. می توانم با ( تونی ) بازی کنم؛ او دایناسورها را دوست دارد. می توانم با ( نادیا ) بازی کنم؛ او عاشق خاله بازی است. می توانم با جری بازی کنم؛ او از قایم باشک بازی خوشش می آید. می توانم با ( استل ) بازی کنم؛ او کلی من را می خنداند. یعنی می توانم دوباره با برایان بازی کنم؟! الان او دارد چه کار می کند؟))
نظرات