کتاب«زن،زندگی،آزادی» داستانی از دل آشوبهای مهر1401 است که با نگاهی واقعی از کف میدان متوجه ماجرا خواهید شد.
اگر هنوز فرق بین واژه «اعتراضات» و «اغتشاشات» برای کسی آشکار نیست یعنی باید نگاهش را به سمت وسط ماجرا بکشد و دستش به چند روایت بیطرف از یک ماجرا برسد تا حقیقت را لمس کند.
این کتاب داغترین اثری است که از کف خیابان تا حیاط دانشگاه، از کوکتل مولوتوف تا تریبون آزاد از دانشجو تا شهرآشوب را برایتان بازگو میکند و اولین اغتشاش قرن جدید ایرانمان را با زبان مردم به تصویر میکشد.
((پشت تریبون رفت و گفت: این همه اختیارات اگه اسمش دیکتاتوری نیست چیه؟ این اختیارات هیچ حد و مرزی نداره حتی خود خدا هم این قدر اختیارات نداره ؛ اما بدونید دیکتاتورها با سر نیزه خیلی کار کردن ولی هیچ دیکتاتوری نتونست به سرنیزه تکیه کنه ما برای پایین کشیدن این سرنیزه راهی جز ریختن تو خیابون نداریم . یک دفعه بسیجیها شعار دادن«اغتشاش ، اعتراض ، تفکیک باید گردد». هم زمان صدای سوت و جیغ و کف جمعیت بلند شد . یک دفعه یک صدای آشنا گفت مرگ بر ... ))
****
((سهراب که مرا دید ، نگاهی به سر و شکلم انداخت و گفت دخترجون برو دنبال تیله بازیات ، واقعا تو این کشور حجاب اجباریه؟ الان که تو رو دیدم دقیقتر فهمیدم معنی حجاب اجباری یعنی چی بذار ما بریم به کارمون برسیم ...))
نظرات