مجید پور ولی کلشتری در کتاب ماه خاتون داستان زندگی دختر حاکم اصفهان در زمان سلطنت صفویان را نوشته است. او به یک بیماری ناشناخته دچار شده است. در بستر بیماری افتاده است و پزشکان از درمان او عاجز ماندهاند. اما ناگهان طبیب حاذقی از کاشان سر میرسد. او که در حقیقت یکی از علما شیعه است، موفق میشود تا بیماری دختر حاکم را درمان کند. همین کار او باعث میشود تا مناظرههایی میان او و عالمان اهل سنت در بگیرد. مناظراتی که مانند نوری هدایت بخش و نجات دهنده دختر حاکم را آگاه میکند. داستان به شکل مناظره و گفتوگو بین یکی از علمای شیعه و فرزند یکی از امرای اهل سنت پیش میرود. در میان این گفتگوها فضائل اهلبیت تبیین میشود و راه را برای هدایت او باز میکند. این داستان به ما نشان میدهد که چطور در یک گفتوگوی مسالمتآمیزی که بین یک طبیب شیعه و اهل سنت روی میدهد، نورانیت اهلبیت (ع) مشخص و آشکار میشود.
نظرات