یک رمان عاشقانه، در فضایی که حدس نمی زنید.
مرضیه احمدی در این داستان که توسط نشر جمکران نشر یافته، شخصیتی را به شما معرفی میکند که از هر چه مداحی و حجاب و نماز اول وقت و مسجد و سخنرانی و... دلزده شده. دختری که فکر میکند در یک دنیای مدرن و غیر مذهبی با همه رنگها و رهاییها اش خوشبختتر خواهد بود.
کتاب "مادام محبوبا" روایتی متفاوت است از زمانی که گمان میکنیم اسلام را شناختهایم و حتی میتوانیم نقد و تحلیلش کنیم، بعد اگر خوشمان نیامد خودمان را از آن جدا کنیم، اما هیچ چیز آنطور که محبوبه این قصه و برخی از ما گمان میکردیم نبود...
مثلا در این قسمت بخوانید که:
((دیانا گفت: تصمیمت را بگیر. بعد به کلیسا برو و شرایط گرفتن گواهی غسل تعمید را بپرس. باید کلیسا تأیید کند تو مسیحی هستی.
اشک و تردید مثل خوره ی جانم افتاده بود، شب تا صبح راه میرفتم و صفحات اینترنت را زیر و رومی کردم. وقتی از دانمارک میخواندم و میدیدم، هوش از سرم میپرید و وقتی از مسیحی شدن و تبعات آن میخواندم، ترس وجودم را میگرفت.»))
نظرات