عبدالرحمان اونق متولد در ترکمن صحرا است، سرسبزی، زیبایی وسبک زیبای زندگی مردمان مهربانش، باعث شده که بسیاری از داستانهایش را در فضای همین بخش زیبا از کشورمان مینویسد مثلا همین کتاب پیشروی شما که در نشر سوره مهر به چاپ رسیدهاست.
ماجرای این کتاب، به سالهای ابتدایی حکومت رضاخان بازمیگردد. زمانی که،خبر میرسد که قبایل ترکمن باید به دستور شاه، زین پس در منطقه مرزی حاشیه رود اترک و کنار ایستگاههای انتظامی مرزبانی اسکان یابند.
ماتیخان از ریشسفیدان یکی از قبایل است که پس از شنیدن این خبر به یاد سابقه بسیار بد نیروهای نظامی حکومت میافتد، سکوت نمیکند و با واکنش او، داستان پا به عرصه پرهیجانی مینهد که بر اساس حقیقت نگاشته شدهاست.
در بخش از این اثر میخوانیم:
((عروس، یاشماق خودش را محکم تر کرد و مشغول شستن برنج شد. آی جمال برای اینکه نگرانی اش را نشان ندهد، صدایش را بلندتر کرد و گفت: «انشاءالله که خیره. ماتی خان آدمی نیست که شب را بی جهت جایی بمانه. خبر مهمی باید باشه که این همه معطل کرده. بعد، نگاهی به آسمان انداخت و با خود گفت: «تا غروب وقت زیادی نمانده. یعنی امروز هم نمیآد؟ او که میدانه ما اینجا چقدر نگرانش می شیم.))
نظرات