کتاب «فرار از عقل» پنجمین جلد از مجموعه داستان فکر ایرانی است که سالهای حکومتداری ترکان تا حمله مغولها را مورد بررسی قرار داده است. در این دوره مهمترین اتفاقات حول علوم دینی و اختلافات میان فرق گذشت که در طی آن جوامع شیعی و سنی اولین تقابلهای فقهی و فکری را در برابر یکدیگر داشتند. مکتب شیعه که در آغاز غیبت کبری قرار داشت همچون اهل سنت شروع به اجتهاد نمود و علمایی همچون آیت الله طوسی سردمدار این مسیر تازه در فقه شیعی بود. در این دوره به خاطر مخالفت حکام سلجوقی و غزنوی با علوم عقلی دروسی همچون فلسفه به کنار گذاشته شدند و در مقابل شاهد رشد تفسیر قرآن و کتب حدیث در این دوره هستیم. از جانب ادبیات نیز در این دوره شعرایی همچون خیام پا به عرصه گذاشتنند که وابسته به حکومت نبودند و مدل جدیدی از تفکر در جریان فکری ایران را پرچمداری میکردند. در این دوره به کمک دانشمندانی همچون خواجه نظام الملک مدرسههای متعددی در سراسر کشور تاسیس گشتند که علوم قرآنی و فقاهتی در آنها تدریس میشدند. حسین بکایی در این کتاب با نثری روان و زبانی ساده تلاش کرده تا اهم افراد و اتفاقات رخ داده در این دوره را به خواننده جوان توضیح دهد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
محمود غزنوی ترک نژاد هم برای مشروعیت دادن به حکومت خود به تمام راههای ممکن متوسل شد محمود اعلام کرد که از فرزندان یزگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی است. اما خود او هم میدانست که باور کردن این حرف و باوراندن آن به مردم کار آسانی نیست در آن زمان کم نبودند مردان دربارهای سامانی که هم تاریخ و هم محلی را که البتکین - پدر بزرگ مادری محمود - را از آن جا خریده بودند میدانستند و هم زمان خریده شدن سبکتکین – پدر محمود- را به یاد داشتند. سیاست دوم تکیه بر مسلمان بودن شاه و افزودن بر اعتبار حکم خلیفهی عباسی بود به همین دلیل، شاه ترک نژاد میبایست از خلیفهی عباسی حمایت کرده کاری میکرد که خلیفه خود را محتاج شاه ترک ببیند. بر اساس این سیاست، محمود غزنوی بایستی با دشمنان خلیفه دشمن میشد و با دوستان خلیفه دوستی میکرد. دوستان خلیفه فقیهانی بودند که به امامت خلیفهی عباسی حکم میدادند و دشمنان خلیفه فقیهانی بودند که به ناحق بودن خلیفهی عباسی حکم میدادند مهمترین دشمنان خلیفهی عباسی فقیهان شیعه بودند به ویژه شیعیان اسماعیلی که با خلیفهی فاطمی مصر هم مذهب به حساب میآمدند.
نظرات