کتاب«جام جهانی در جوادیه» رمانی برای نوجوان است که داوودامیریان نوشته است و داستان از این قرار است که سیاوش نوجوان 14 سالهای که در محله جوادیه، با دوستان زمینی را دستی آسفالت میکنند تا جام دوستی برگزار کنند.
از قضا سیاوش که دوست و معلم الکس هیوارد، پسر سفیر کانادا در ایران است، خبر مسابقه را به گوش سفرای دیگر میرساند و همه آنها تیمی معرفی میکنند.برزیل، آرژانتین، ایتالیا، سوئیس، اسپانیا، ژاپن، چین و... در این مسابقات تیم میدهند.
حالا سه تیم دیگر لازم است که مسابقات 16 تیمه برگزار شود، تیم بچه های جوادیه و تیم نماینده افغانستان و منتخب عرب که اضافه میشود جام برگزار میشود.
دروازه ها سر جای مقرر کاشته شد پرچم ها در چهار گوشه زمین نصب شد. خط کشی سفید رنگ روی زمین آسفالت شده نقش بست. سیاوش عرق پیشانی اش را گرفت و رو به مصطفی و دیگران گفت: «بچه ها خسته نباشید. گل
کاشتید!
محمدهادی هروله کنان از راه رسید و نفس نفس زنان گفت: «سیاوش، سیاوش
بدو بیا!
سیاوش ترسید، محمدهادی از خستگی خم شد و دستانش را روی کاسه زانویش گذاشته و نفس نفس میزد سیاوش با نگرانی پرسید: «چی شده
محمد هادی؟
یک بنز با پلاک سیاسی سر کوچه تان ایستاده چند تا خارجی با یک پسر مو
طلایی سراغت را می گرفتند.
نظرات