کتاب «فرار از جلسه» نوشته پاتریک لنچونی تلاش دارد به مدیران و مسوولین آموزش دهد چگونه جلسات را مدیریت کنند تا فردی از برگزاری آنها فراری نباشد. او در این اثر تلاش کرده با روایت یک داستان واقعی موضوع را طرح و راهکارهای محتمل را بررسی کند تا در پایان بهترین انتخاب برای خواننده مشخص گردد. در این اثر به سراغ زندگی کیسی مک دنیل رفته که یک شرکت استارتاپی موفق تاسیس کرد. او که به دلیل یک مشکل جسمی توانایی ادامه دادن بازی گلف به شکل حرفهای را از دست داد تصمیم گرفت این کار را دنیای بازی ادامه دهد. او سرمایهاش را صرف یک بازی ویدئویی گلف کرد که با استقبال رو به رو شد و سبب شد تا چندین بازی دیگر با محوریت ورزش بسازد. با وجود پیشرفتها و موفقیتهایی که برای این شرکت رقم میخورد فضای درونی بسیار پررخوت و همراه بازدهی بسیار کم بود. این مساله موجب شد تا کیسی تصمیم بگیرد شیوه اداره و اجرای کارهای شرکت خود را تغییر بدهد تا بتواند به شکل بسیار خوبی در بازار بورس وارد گردد. در این مسیر آزمون و خطا کیسی میآموزد چگونه مدیران میانی و کارمندانش را در جلسات کاری پویا سازد و بهترین بهره را از نظرات و ایدههای آنها ببرد. در بخش پایانی کتاب نویسنده نتیجهگیری و راهکارهای مطرح شده را به شکلی جامع و مفید در اختیار خواننده میگذارد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
جلسه تناقضی گیج کننده است. از طرفی جلسه حیاتی است. جلسه فعالیت کانونی هر سازمان است. از طرف دیگر جلسه بسیار مشقت بار به طرز آزاردهندهای طولانی و ظاهراً بیهوده است. خبر خوب این است که جلسه ذاتاً هیچ چیز بدی ندارد؛ بنابراین کاملاً ممکن است که آن را به فعالیتی جذاب، پربار و سرگرم کننده تبدیل کنیم. خبر بد این است که برای انجام این کار باید بخش عظیمی از نحوه درکمان از جلسه و نیز نحوه مدیریت آن را از اساس تغییر دهیم. این یعنی نمیتوانیم همچنان از جلسه متنفر باشیم. به علاوه، باید جست وجو برای راه حلهای فناوری محور را که به نحوی ما را از برگزاری جلسه حضوری خلاص میکنند کنار بگذاریم. همچنین باید تمرکزمان را از روی دستور جلسه گزارش جلسه و قوانین برداریم و این حقیقت را بپذیریم که جلسه بد با طرز تفکر و رویکرد افرادی آغاز میشود که آن را رهبری و در آن شرکت میکنند.
نظرات