کتاب عشق جوانی اثر مهدی صدیقی، با نثری زنده و تأثیرگذار، دنیای پرشور و چالشهای عاشقانه دوران نوجوانی را در قالب داستانی عمیق و پرکشش به تصویر میکشد. این اثر که توسط نشر ستارگان درخشان منتشر شده، با زبانی ساده و صمیمی، مخاطب را به سفری احساسی و فکری میبرد؛ سفری که در آن عشق نه تنها یک احساس، بلکه بهعنوان نیرویی محرک برای تغییرات فردی و اجتماعی مطرح میشود.
داستان زندگی سعید ریاضیپور، شخصیت اصلی کتاب، نقطه عطف این روایت است؛ نوجوانی که از سیزدهسالگی، زندگیاش با جنگ و جبهه گره میخورد. حضور سعید در جبهه و آشنایی با شخصیتهای بزرگ و الهامبخش همچون شهید صیاد شیرازی و شهید حاج احمد کاظمی، تجربهای بینظیر و تأثیرگذار در زندگی او رقم میزند. خاطرات چهار ساله او از دوران جنگ، به شکلی هنرمندانه در دل داستان گنجانده شده و نهتنها بر شخصیت سعید، بلکه بر نگرش مخاطب به ارزشهای انسانی و فداکاریهای دوران دفاع مقدس تأثیر میگذارد.
مهدی صدیقی در این کتاب، با بهرهگیری از تصاویر ادبی زنده و استعارههای تأملبرانگیز، فضایی پرشور و امید خلق کرده است؛ فضایی که خواننده را به جستجوی معنا و ارزشهای انسانی دعوت میکند. شخصیتهای داستان با چالشهای زندگی و سختیهای جامعه مواجه شده و عشق را بهعنوان نیرویی برای مقاومت، پیشرفت و تحول به کار میگیرند.
عشق جوانی نه تنها داستانی عاشقانه است، بلکه نقدی عمیق بر ساختارهای اجتماعی معاصر محسوب میشود. این اثر با ترکیب خاطرات تلخ و شیرین دوران جنگ و پرسشهای فلسفی درباره معنای عشق، خواننده را به تفکر و تأمل دعوت میکند. کتاب، پیامآور امید، شور و انگیزهای است که هر جوان در مسیر زندگی معنادار به آن نیاز دارد.
کتاب عشق جوانی را به نوجوانان و جوانانی که به دنبال داستانی پرشور و الهامبخش درباره عشق، هویت و مقاومت هستند، پیشنهاد میکنیم. همچنین برای علاقهمندان به روایتهای اجتماعی و خاطرات دوران دفاع مقدس، این اثر جذاب و تأثیرگذار خواهد بود.
در شهر بانه مدرسه ای برای استقرار در نظر گرفته بودند.
بار و بندیل گردان را از کامیونها پیاده کردیم و هر گروهانی در یک کلاس مستقر شد هر روز چند نفر از قرارگاه حمزه می آمدند و کلاس توجیهی برایمان میگذاشتند. از خطرات کردستان می گفتند، از کمینها و تله هایی که گروهک ها می کاشتند سر راه رزمنده و پاسدار..... میگفتند که دشمن در بین مردم است و تشخیص دادنش کاری مشکل هم لباس و قیافه بودند و نمی توانستی به سادگی بفهمی کرد است یا منافق کومله است یا دمکرات رستگاری است یا.....
در خیابان و کوچه پس کوچه ها خطراتی برای رفت و شد نیروها وجود داشت بعد از چند روز ماندن در شهر بانه به منطقه عملیاتی رفتیم روی کوههای گلان ارتفاعاتی که مشرف بود روی شهر ماووت عراق اول فرمانده گروهانها را بردند تا منطقه را توجیه شویم. من با قصابی و ربیعی که مسئول گروهانهای spi و مالیوتکا و موشک تاو بودیم به منطقه رفتیم. هر سه با یک نفر از قرارگاه حمزه حرکت کردیم.
نظرات