تا به حال جنگ را از چشمان یک نوجوان دیدهاید؟
آنهم نوجوانی که خودش وسط بلوای اتش و خاک و خون میدان باشد.
محمدرضا سرشار که از نویسندگان برجسته ادبیات کودک و نوجوان به شمار میآید، با شروع کتاب سفر به جنوب به سراغ کسانی رفتهاست که با دستان کوچک، بزرگترین کارها را کردهاند اما این روزها که سالهای جوانیشان رو به پایان میرود، خاطراتشان بین صفحههای تاریخ کمرنگ و کمرنگتر شدهاست.
این سفرنامه داستانی گزارش دیدارهای سال۶۵ او با رزمندگان نوجوان دفاع مقدس است و اگر ما نیز میخواهید به دنیای آنروزهای رزمندگان نوجوان قدم بگذارید، با این کتاب به جنوب سفر کنید.
مثلا در جایی از کتاب میخوانیم:
((عکسهایی که خاموش، در قابها به ما نگاه میکنند. مثل سلاحها و وسایل در هم پیچیده و له شده باقی مانده از شهدا. مثل دشت و گندمزارهای اطراف مقبره، مثل تانکها و نفربرهای سوخته و متلاشی شده بین راه، که تا کمرکش آنها را، ساقههای بارور گندم پوشانده بود. و... مثل آسمان غمگین و گرفته دل ما...))
نظرات