یک بازیگر خوب با چشمها، صورت، دستها و بدن خود نقشش را اجرا میکند؛ اما یک بازیگر عالی شخصیتی نقش خود را میشناسد و به آن تبدیل میشود. بازیگری هنری بسیار قدیمی است و ریشه در قبایل ابتدایی انسانها دارد. حتی در دنیای امروز هرکسی به بازیگری نیاز دارد تا بتواند برای خودش نقابی بسازد و در جامعه حضور پیدا کند. اینها فقط بخشی از مسائلی هستند که در کتاب «سرگذشت بازیگری» به آنها پرداخته میشود. از ابتداییترین اشکال بازیگری یعنی آئینهای گروهی و معرکهگیریها، تا نمایشهای جمعی و زمانی که تئاتر شکل گرفت، در این کتاب تاریخچهای خلاصه اما جذاب و خواندنی از روند رشد و تکامل بازیگری آورده شده است. با ظهور دنیای مدرن و تکنولوژیهایی مثل رادیو، این حرفه نیز تغییر بزرگی را تجربه کرد و ماهیت خود را در این مدیوم جدید به شکلی تازه به نمایش گذاشت. نمایشهای رادیویی باعث شدند راه برای تغییری بزرگتر ایجاد شود و آن چیزی نبود جز سینما. بازی روی صحنه، بدون حضور تماشاگر و با قابلیت فیلمبرداری دوباره و تدوین و... همه و همه باعث شد بازیگری یک پله جلوتر برود. «ابراهیم امینی» که در سینما دستی بر آتش داشته و در تولید بعضی از آثار «محمد حسین مهدویان» نیز ایفای نقش کرده است، در این کتاب تعریف اصولی و روشنی از بازیگری ارائه میکند و به سوالهایی پاسخ میدهد که بسیاری از هنرمندان و یا علاقهمندان این حوزه، میخواهند پاسخ آن را بدانند؛ سوالهایی مانند اینکه «بازیگری چیست؟ بازیگر کیست؟و اینکه یک بازیگر خوب چه ویژگیهایی دارد؟»
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«بیشتر به افسانه میماند؛ دیدار «جان وین» و «ایرج دوستدار» در تهران. دیدار بازیگر مطرح جهانی که مردم دنیا سینمای وسترن را با او میشناسند و دوبلور او به زبان فارسی که نقش بسیار مهمی در محبوبیت او در ایران داشته است. شرح این دیدار جزء قصههای متواتر اهالی هنر است. چنین نقل کردهاند که جان وین بازیگر خوش قد و قامت و معروف آمریکایی، در سفرش به تهران به یکی از سینماهایی رفت که یکی از فیلمهای او را روی پرده داشت. او میخواست نقشآفرینیاش را با مردم تهران ببیند. شگفتی و تعجبش از همان سردر سینما شروع شد. مترجمش نام فیلم را ترجمه کرد، وین با ناباوری گفت من چنین فیلمی بازی نکردهام! مترجم توضیح داد ایرانیها عادت دارند گاهی اوقات نام فیلمی را که دوبله کردهاند عوض کنند. وین تعجب کرد، سرش را پایین گرفت و وارد سینما شد. در سالن انتظار همه او را به هم نشان میدادند و جان وین سرش را رو به مردم خم میکرد. مترجم برای او توضیح داد ایرانیها او را خیلی دوست دارند و در ایجاد این علاقه دوبلور او ایرج دوستدار بسیار مؤثر بوده است. وین با غرور فکر کرد دوبلور چگونه میتواند در محبوبیت من سهیم باشد. به مترجمش چیزی نگفت و به سمت سالن نمایش رفتند. سرش را خم کرد و وارد سالن شد. قد بسیار بلندی داشت و مجبور بود در بسیاری از ساعات شبانه روز سرش را خم کند تا از دری رد شود. نمایش فیلم شروع شد. وین یاد روزهای فیلمبرداری آن و همکاری با دوست قدیمی و کارگردان محبوبش جان فورد افتاد.»
نظرات