کتاب روزه کله گاوی به قلم داوود امیریان و تصویرگری دلنشین ملیحه کامیاب کودکان 7 تا 9 ساله را با احکام روزهداری آشنا میسازد و میل به انجام واجبات را در آنها تقویت میسازد.
آریا و لیانا خواهر و برادری هستند که به شوق روزهداری با هم قرار میگذارند تا با چند قطره آب یکدیگر را در سحر ماه رمضان بیدار کنند. در واقع روزهگرفتن پدر و مادرشان آنها را بر سر ذوق آورده بود. پدر میگوید: «اما هنوز که روزه به شما واجب نیست. تازه مدرسه هم دارید و حسابی اذیت میشوید.» ولی آریا و لیانا قول دادند حتما روزه بگیرند اما کله گنجشکی. ولی آریا میخواهد روز کامل بگیرد؟ آیا او روزهاش را کامل میگیرد؟
کتاب با تصویر خانوادهای دوست داشتنی از احترام به والدین و عشق به خانواده میگوید. از اثر مدرسه در تربیت میگوید و با ساخت و پرداخت دو شخصیت آریا و لیانا رابطه شیرین خواهر و برداری را ترسیم میکند. گذشته از این موارد پایبندی به روزه و احکام آن نیز مولفه اول کتاب است. داوود امیریان که پیشتر با کتابهایی نظیر رفاقت به سبک تانک، کودکستان آقا مرسل، برادر من تویی و گردان قاطرچیها خود را در دل نوجوان جا کرده بود اینبار با روزه کلهگاوی به دنیای کودکان سرک کشیده است.
تا در خلال داستان احکام و رابطه نیکوی خواهر و برادری را به کودکان بیاموزیم.
تمام کودکان با گروه سنی ب مخاطب داستان حاضر هستند.
آریا شاد و خوش حال به مدرسه رسید. با افتخار به دوستانش لبخند زد و گفت: «من روزهام من حالا بزرگ شدهام»
دوستانش که روزه نبودند، با حسرت نگاهش میکردند. چند نفر که حسودیشان شده بود، به او خندیدند و گفتند: «حتما روزه ی کله گنجشکی نه؟» آریا سینه جلو داد و با غرور گفت نه خیر، روزه کامل. تا زنگ دوم، حال آریا خوب بود، اما زنگ سوم کمکم شکمش شروع کرد به قار و قور کردن و گلویش خشک شد. خیلی تشنه شده بود. وقتی دوستانش در حیاط شروع کردند به خوردن لقمه و تغذیهای که از خانه آورده بودند آریا کم مانده بود زار زار گریه کند. خیلی گرسنه اش شده بود. آرزو کرد زنگ تعطیلی را زودتر بزنند و او به خانه برود، اما بعد با خودش گفت خب بروم خانه چه کار کنم؟ من که روزهام. باید تا اذان مغرب تحمل کنم. باید طاقت بیاورم.
نظرات