«رهش» ماجرای پر از درد رهیدن از شهر است.
در این اثر رضا امیرخانی با طراحی یک خانواده کوچک آن را نماد جامعه بزرگ همه ما می سازد و سختیهای زندگی در شهرها، رانندگی در خیابانهای شلوغ آلودگی هوا، آشفتگی برنامهها و بینظمیهای اداری و... زا بیان می سازد . نوشتاری جذاب اما سرشار از سخن که حاصل کنجاویهای خلاقانه و دقیق نگارنده است که باعث زیبایی چندین برابر کتاب شدهاست.
مثلا در بخشی از خط آن میخوانیم:
((تهران امروز را با تعداد تاورهاش میشناسند. تو دنیا بعد از دوبی بیشترین تاور تو تهران است. این تاور امروز تو زمین همسایه است، فردا تو خونهی ما. نیوفتد روی سر ما این جرثغول! جرثقیل! این خیلی گنده است، جرثقیل نیست، جرثغول است!))
نظرات