اگر از اهالی دنیای بیهمتای غزل و قصیده و چهارپاره و مثنوی و... باشید، دست بر شانه هر بیتی که گذاشته باشید یا آن را به یاد سپرده باشید، میدانید که نگاشتن شعری که دلنشین باشد و محبوب ستونی واژههایش، به صفتی الهی در قلب بنشیند چقدر کار سخت و شگفتآوری است.
کاری که سید حمیدرضا برقعی به نیکویی آن را به مخاطبان «تحیر»، «یحی»، «قبله مایل به تو» و... نشان دادهاست.
و حالا بیایید و شیرینی واژههای «رقعه» را بچشید؛ منظومهای که با صدها مصرع و چند قالب شعری تنها به یک ریسمان چنگ میزند، «رقعه» اثری که برای اهلبیت و در رسای اهل آسمان است.
مثلا در یک غزل بخوانیم که:
((نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر، بلند بالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بنده تو نخواهد گذاشت هر جا سر
قسم به معنی “لا یمکن الفرار از عشق”
که پر شده است جهان از حسین سر تا سر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می روم با سر
هر آن چه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر
همان سری که یحب الجمال محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر…))
نظرات