کتاب «رفیق» آخرین اثر منتشر شده از زندهیاد سعید تشکری است که در بستری داستانی زندگی شهید مهدی میرزایی را روایت میکند. ماجرای کتاب در مورد ساخت فیلمی است که میخواهد تصویری از زندگی این شهید به مخاطب ارائه دهد. کارگردان و فیلمنامهنویس این کار کسی بوده که شهید را از نزدیک میشناخته و حتی در برههای این شهید عزیز مشکلاتش را برطرف کرده است. در فرآیند یافتن بازیگرانی که بتوانند در این فیلم ایفای نقش کنند کارگردان با انسانهایی روبرو میگردد که هرکدام در زندگی شخصی با مشکلاتی همچون مهاجرت غیرقانونی دست و پنجه نرم میکنند هم حضور در فیلمی به نام و یاد شهید سبب میشود تا زندگی آنها دستخوش تغییرات مهمی قرار بگیرد. این کتاب توسط نشر ستارهها منتشر گردیده و قلم توانمند سعید تشکری به خوبی توانسته در بستر حوادث داستانی شخصیت مهربان و شجاع این شهید را بازتاب دهد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
طبق محاسباتش پیرزن الان باید خواب هفت پادشاه را می دید. با خیال راحت از اتاقک روی پشت بام رفت توی خانه کار، آسانتر از چیزی بود که فکرش را میکرد. پیرزن اهل پنهان کردن پول زیر فرش و توی تشک و بالشت نبود. همه دخلش توی یک صندوق بود روی زمین کنار چرخ خیاطی اش صندوق را برداشت و با خیال راحت از در حیاط زد بیرون و یک راست رفت خانهاش خرج این هفتهاش جور شده بود بیدردسر بیزحمت یاد باباش افتاد که لب مرز گیر افتاد. بارش هرویین بود. خیلی این در آن در زد جرم کش پیدا کند و بارش کم بشود و نرود بالای چوبه دار ولی نشد و یک صبح سحر اعدام شد. امضا داد تا جنازهاش را ببرند سالن تشریح دانشگاه گفت: زندهش که به دردی نخورد و هی تریاک و بنزین و حشیش و نفت برد و آورد. بذار جنازهش به به دردی بخوره.
نظرات