بحث دعا این است که انسان از مطلق گرفتاریهایش به خدا پناه میبرد. چه گرفتاریهای مادی و چه گرفتاریهای معنوی؛ هر چه میخواهد باشد. من در اینجا یک تقسیم بندی دارم تا وارد بحث شوم. دعا، نسبت به معارفمان هم درخواست منفعت از خداست و هم درخواست دفع و رفع ضرر از اوست. ما از این درخواست به جلب منفعت و رفع ضرر تعبیر میکنیم. حالا منفعت یا ضرر معنوی باشد یا مادی، فرقی نمیکند. دعاهای ما بر محور این دو چیز است. ما از خدا درخواست کنیم به سوی ما جلب شود و ضرر از ما دفع شود. دعا، کوچک و بزرگ ندارد و خداهم خستگی ناپذیر است. او دعا را خیلی هم دوست دارد. همۀ اینها را بحث کردهام و نمیخواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکری برای لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده خودت را از قالب حقارت بیرون بکش. تو کوچک هستی نه خدا. کوچک هستی و کوچک هم فکر میکنی. چون طرف خود را اصلا نشناختهای تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانهات بیاید و در و بگوید: این را میخواهم آن را میخواهم دیگر در را روی او باز نمیکنی غیر از این است؟ اما خالق تو این طور نیست اگر ده تای امروز تو، یازده تا بشود بیشتر از تو خوشش میآید و اگر بازده تا بشود دوازده تا بیشتر خوشش میآید. این جزو معارف ماست.
در ادامه برشی از کتاب «حقیقت بندگی:دعا جلد ششم» را میخوانید:
در اینجا سؤال میشود که آیا جایز است برای منحرف مستضعف استغفار کنیم یا نه؟ دقت کنید فرض بفرمایید کفّار و مشرکینی که انحراف اعتقادی دارند و مستضعف هستند اما معاند و مغرض نیستند؛ بلکه در محیط و منطقهای بودهاند که از نظر اعتقادی به انحراف کشیده شدهاند. در این شرایط اگر انسانی دستش را بگیرد و هدایتش کند چه بسا از اعتقادات باطلش دست بکشد. حالا چون دعا کردن خیر است آیا جایز است که برای او طلب مغفرت کنیم یا نه؟ جوابش منفی است این دعا تا وقتی که او به صراط مستقیم نیامده است جایز نیست.
نظرات