بحث جلد سوم کتاب «حقیقت بندگی دعا» راجع به این موضوع است که قرب به مقرب درگاه خدا در مسئله استجابت دعا نقش دارد. بعد مطرح شد که ما قرب ظاهری داریم و قرب به اصطلاح باطنی؛ رابطه ظاهری داریم و رابطه باطنی، که هر دو در اینکه حق تعالی اجابت دعا بفرماید کارساز هستند. قرب باطنی به این معنا که ممکن است من نزدیکی ظاهری نداشته باشم و رابطه ظاهری بین من و ولی خدا نباشد؛ اما از نظر باطن معنای قرب باطنی قرب باشد. اینکه این قرب چگونه حاصل میشود همان بحث محبت نسبت به اولیای خداست. آنچه رشته انسان با غیر خودش را از نظر درونی برقرار میکند حبّ به شی است که به آن رابطه درونی میگویند. ممکن است من پیش شخصی نباشم ولی نزدیک به او باشم. ماه مبارک رمضان ماه نزول کلام الهی به سوی بندگان و ماه صعود کلام بندگان به سوی رب است که از آن تعبیر به دعا میکنند. ادعیه هم مطرح کردم دوگونه است مأثوره و غیر مأثوره آنچه مورد نظر ماست، دعاهای غیر مأثور است؛ یعنی خواستههایی که بنده مجاز است از رب و پروردگارش درخواست کند، چه دنیوی و چه ،ُخروی، چه مادی و چه معنوی.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
خداوند به حضرت موسی فرمود: «یَا مُوسَى سَلْنِی کُلَّمَا تَحْتَاجُ الیه هر چیزی را که مورد احتیاجت هست از من بخواه، حَتَّى عَلَفَ شَاتِکَ وَ مِلْحَ عَجِینِکَ؛ حتی علوفه گوسفند و نمک خمیرت که میخواهی با آن نان را درست کنی از من بخواه» تمام این روایات، گویای این مطلبند که علاوه بر اینکه نفس دعا مقرب است و بالاترین مقرب به خداوند هم هست انسان باید دیدگاهش نسبت به ربش را عوض کند و خیال نکند که خدا به کلیات امور رسیدگی میکند و جزئیات به خود او واگذار شده است. اینها میخواهند بگویند که این اشتباه است و نزد خدا خبری از کلی و جزئی و بزرگی و کوچکی و این حرفها نیست.
نظرات