خون می گذشت
۱
۰
نام اثر :

خون می گذشت

نویسنده :
ناشر :
رده سنی/مخاطب :
عمومی
قالب کتاب :
داستان
وزن :
۳۰۸ گرم
تعداد صفحه :
280 صفحه
نوع جلد :
شومیز
به زودی موجود می شود

معرفی کتاب

در تاریخ‌نگاری حوادث منجر به انقلاب از فعالیت و تلاش بسیاری از شهرهای ایران غفلت شده است. توجه به حوادث رخ داده در مرکز این تصور را به مخاطبان القا می‌کند که مردم باقی شهرها از رویدادهای مهم و ملتهب آن دوران بی‌خبر بودند یا در آن‌ها دخیل نبودند. در حالی که مومنان مخلص و انقلابی فراوانی در شهرهای مختلف به مبارزه با حکومت طاغوتی می‌پرداختند.

محمد رسول زاده از آن دسته مبارزان انقلابی بود که بسیار زودتر از این‌ها باید نام و آوازه اش بلند می شد. مردی که از آغازین روزهای حکومت پهلوی به مخالفت و مبارزه با دستورات ضددینی و ضدایرانی ایشان پرداخت. او جزو متهمین قتل برجیس بهایی در شهر کاشان بود. جاسوسی که در شهر کاشان کمر به نابودی دین و مذهب بسته بود. رسول زاده از بازاریانی بود که متاثر از روحیات انقلابی نواب صفوی بود و در شهر کاشان شاخه حزب موتلفه را برای کار تشکیلاتی و تبلیغاتی راه انداخت. مبلغین و مبارزین بسیاری تحت حمایت او به فعالیت می‌پرداختند. تلاش‌های ایشان تا سال‌های بعد انقلاب نیز ادامه داشت و در کار پشتیبانی و تامین نیازهای جبهه نیز تلاش می‌کرد و حتی یکی از فرزندان خود را نیز تقدیم ایران و انقلاب کرد. سرگذشت داستانی این مجاهد خستگی ناپذیر در کتاب «خون می گذشت» به قلم هادی لطفی نگاشته شده است.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید:

معتقد بود حکومت هر کاری می‌کند تا مردم را از تفکر و تعقل دور کند. یکی‌اش همان شراب روزبه روز تولید و مصرفش در شهر بیشتر می‌شد. دیگر مردم هم از شرلات‌های مست عاصی شده بودند فروردین ۱۳۳۶ که مصادف شده بود با ماه رمضان بهترین فرصت بود تا کاری بکند روحانیون مبلغ را در مسجد بالابازار اسکان داد و همان اول جمعشان کرد و گفت: دارند شراب را عادی می‌کنند فهمیده‌اند آن که سرگرم به دنیا شد کاری به کارشان ندارد جوان مست نه به درد خانواده‌اش می‌خورد نه به درد شهرش. از نهی این منکر غافل نشوید.

تصاویر بیشتر

دیدگاه خوانندگان

دیدگاه شما چیست ؟

0
ثفارش عمده ثفارش عمده ثفارش عمده ثفارش عمده ثفارش عمده