کتاب خبرنگار غیراعزامی نوشته سجاد محقق فریاد مظلومیت حصر سه ساله شهرکهای شیعه نشین فوعه و کفریا در سوریه است. خبرنگار غیراعزامی حاصل بیش از 56 ساعت مصاحبه با بغض فروخورده جمیلالشیخ است. اما چرا خاطرات جمیلالشیخ؟ خاطرات جمیل از دو جهت اهمیت دارد: نخست اینکه جمیل خود فعال رسانهای بود و به خوبی اهمیت مکتوب شدن این خاطرات را درک میکرد و دیگر اینکه او تنها خبرنگار حاضر در محاصره سه سال و نیمه فوعه و کفریا بود و چون در ایران تحصیل کردهبود به خوبی با فرهنگ و تا حدودی با زبان ایرانی آشنایی داشت.
انتشارات خط مقدم در کتاب خبرنگار غیراعزامی از سه سال و نیمی میگوید که خاطرات شعب ابیطالب، امید به پیروزی، عرق به وطن، مقاومت در راه حق و درس آزادی و آزادگی را زنده میکند. با توجه به جزر و مد بحران سوریه و شناوری زندگی جمیل در این دریای پرتلاطم کتاب خبرنگار غیراعزامی در پنج بخش تدوین شدهاست.
بخش نخست کتاب ما را با دوران کودکی و نوجوانی جمیل آشنا میسازد و با دلتنگی جمیل در قطاری که هفت سال او را از وطن و خانواده دور میسازد از سوریه به ایران میبرد. جمیل در نیمه زمستان 2003 تنها سرمازده زمستان نیست، بلکه آغاز سفر تحصیلی او دل گرم او را به سرما کشاندهاست.
بخش دوم با حضور هفت ساله او در ایران آغاز میشود و به چند ماه منتهی به آغاز جنگ سوریه در سال 2011 ختم میشود. شاید بارزترین نقطه مثبت این بخش توصیف ایران از چشم جمیل و فراز و فرودهای زندگی در ایران است.
بخش سوم کتاب خبرنگار غیراعزامی به ماجراهای دلگیر سوریه، درگیریهای دمشق و زینبیه و نقش استعمارگران داخلی و خارجی در پیشبرد افول سوریه و تحقق جنگ داخلی، میپردازد. به کتاب از روز غمبار 24 مارس 2015 که حلقه محاصره در فوعه و کفریا تنگتر شدهاست تا محاصره کامل فوعه، خواننده را با خود همراه میکند.
اگر تنها یک بخش از کتاب را میخواهید مطالعه کنید، آن بخش، بخش چهارم است. سه سال و نیم حصر دشمنی خونخوار به نام داعش بر مردمی که تنها جرمشان انتخاب مکتب تشیع بود، انها را حتی از بوی نان گندم هم جدا کرد. نانی که با آرد لویبا، عدس و ماکارونی ساخته شود کودکان فوعه و کفریا را سیر نمیکند. کمبود لباس، سوخت، دارو و . . . را کنار بگذاریم تیغ وحشیانه داعش را چه کنیم؟ اما زندگی، امید، لبخند و حتی جشن عروسی همچنان در فوعه و کفریا زندهاست.
و در نهایت بخش پنجم کتاب خنجر غربت و کوچ اجباری از وطن را بر قلب جمیل فرو میکند.
امام علی علیه السلام میفرمایند: «بارها من به شما گفتهام که از خانۀ خود بیرون بروید و در آن نقطهای که دشمن میخواهد به سوی شما حمله کند، در همانجا به دشمن ضربه بزنید! نگذارید دشمن به لبِ مرز خانههای شما برسد که آنگاه ذلیل خواهید شد و ضربه خواهید خورد»
مطابق این حدیث باید خط مقدم میدان مبارزه را به کیلومترها دورتر از مرزهای کشورمان ببریم. اما چرا؟ کتاب خبرنگار غیراعزامی چرایی این امر را آشکار میسازد، مهر تاییدی بر این حدیث میگذارد و موید حضور سپاه قدس در میدان مبارزه با داعش است.
این کتاب را باید بخوانیم تا با نقش استکبار جهانی در جنگ داخلی سوریه آشنا شویم و نگذاریم همان نقشه کشور ما را اسیر استعمار کند.
کتاب بیان شیوایی در انتقال ارزشهای انسانی، درس مقاوت، حب وطن و ازادگی دارد.
مطالعه این اثر را برای شیفتگان ادبیات پایداری و دوستداران تاریخ و ادبیات داستانی لازم میدانیم. همچنین این اثر انتخاب مناسبی برای سیاستمداران، شیفتگان داستانهای واقعی و جبهه امید و پایداری است.
قرار بود هر روز تعدادی اتوبوس بیاید و کم کم مردم را با خود ببرد. همان روزهای اول متأسفانه مسئولان کمیتههای محلی فوعه نقشهای کشیدند تا خانواده هایشان را اول از همه بیرون ببرند. آژیر خطر را آخر شب زدند. بعداً فهمیدیم این علامتی بود بین آنها و خانواده هایشان. زن و بچه هایشان را شبانه سوار اتوبوسها کردند و از فوعه خارج شدند. گروه اولی که خارج شد، حدود ۱۲۰۰ نفر بودند که همراه تعدادی آمبولانس که مجروحها را می بردند، از فوعه به سمت حسیاء در حومه حمص حرکت کردند. خانوادههای اکثر مسئولان فوعه و مردمی که نزدیک محل تجمع اتوبوسها بودند و خبردار شدند، سوار شدند و رفتند. مثلاً احمد شیخ پسر عموی من چون خانه اش نزدیک جایی بود که اتوبوس ها بودند متوجه شد و همراه دو دختر و همسرش با آنها رفت. بیست و یک اتوبوس دیگر هم از مردم عادی صبح از فوعه حرکت کردند. همه خوشحال بودیم که خلاص میشویم؛ اما ظهر نشده همه بیست و یک اتوبوسی که صبح راه افتاده بودند برگشتند فوعه! مسلحین نگذاشته بودند آنها از محاصره خارج شوند حالا بیست و یک راننده هم مثل ما در فوعه گرفتار شدند.
نظرات