کتاب «حانیه» نوشته حامد عسکری روایت متفاوت از زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. این اثر همچون پریدخت داستانی بر پایه نامهنگاری است که در طی آن مردی به نام یحیی برای محبوبش حانیه نامه مینویسد. او در حال سفر به آمریکا برای تحصیل است و گفتگوهای درون کلاسشان بهانهای میشود تا در مورد شخصیت زن در اسلام و مفهوم شهادت سخن بگوید. این موضوعات بحث را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) میرساند. حامد عسکری مثل همیشه با قلم ناب و غزل گونهاش تلاش کردی تصویری تازه از صحنههای تکراری نقش بزند و ماجرای سیده زنان دو عالم را که ماجرای تلخ و مظلومانه است از نگاه انسانی در قلب نیویورک روایت کرده است.
چرا پیش نمیرود؟ چرا هر چه مینویسم به جانم نمینشیند، حانیه؟ کلمات هم در این شهر مرا رها کردهاند میخواهم بزنم زیر همه چیز و برگردم. این سردرگمی کی تمام میشود؟ من ساعتها با تو حرف زدهام، دلداریام دادهای گفتهای تمام میشود و تمام نمیشود روزهایم کتابخانه است و یونس و قدم زدن داشتم در مورد چیزهایی که برای مکفی نوشتهام فکر میکردم. رسیدم به آنجا که دختران را زنده به گور میکردند و به روایتی رسیدم که عربی آمده بود پیش مرد و گفته بود یازده دخترم را یکی یکی بردم و با دستهای خودم زنده زنده در بیابان دفن کردم خواندی حانیه؟ یازده دختر را فکر کن بچه میخواسته و هر سال همسرش دختر میآورده یعنی از خانه تا بیابان محل دفنشان، توی چشمهای آنها زل نزده؟ نگاه نکرده؟ وقتی میخواسته دست در قبر کند و بگذاردشان انگشتهای کوچکشان دور انگشتهای زمختش گره نخورده؟چگونه دلش آمده؟ چگونه بعدش آمده و پیش محمد اعتراف کرده و به این فکر نکرده که با کلماتش اشکهای زلال مرد را جاری میکند؟
نظرات