فرهنگ، زیرساخت و بنیان هر جامعهای است. تمام ابعاد گوناگونی که در طول تاریخ به شکلگیری اقوام و ملل و حکومتهای بزرگ انجامیدهاند، هر مؤلفهای که در پایداری یک امپراتوری نقش کلیدی ایفا کرده و همه دگرگونیهایی که در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جهان امروز میبینیم، همه و همه در کنار یکدیگر نام فرهنگ را به دوش میکشند. همین گستردگی مفهومی باعث شده تا در دنیای مدرن، کشورهای استعمارگر در بسیاری از موارد از حمله نظامی دست بکشند و تهاجم فرهنگی را جایگزین آن کنند. از این رو نیاز به آگاهسازی عمومی نسبت به این ارزشها برای مقابله و دفاع در برابر جنگ نرم، به شدت احساس میشود؛ جنگی که برای پیروزی در آن، توده مردم ارتش یک کشور را میسازند و مسلّح کردن آنها جز با دانش و مطلّعسازی، غیرممکن است. کتاب «جهاد فرهنگی» در رابطه با همین موضوع، پژوهشی همهجانبه را در راستای بررسی، شناخت و آمادهسازی عموم جامعه نسبت به فرهنگ تدارک دیده است. این کتاب در پیشزمینهای چندبخشی، ابتدا خلاصهای را از محتوای کلّی کتاب ارائه میکند و با نقد جامعه ایران امروز، به سراغ روشهای لازم برای معرفی الگوهای تهاجم فرهنگی میرود. «ابراهیم کلانتری» استاد معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، برای ترسیم کردن یک شکل دقیق از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، ابتدا ساختارهای موجود را شرح میدهد، درباره سرمایههای در دسترس صحبت میکند، کانالهای ارتباطی دشمن برای هجوم فرهنگی را معرفی کرده و سپس به طرح یک الگوی کاربردی برای بقا در برابر دشمن کنونی میپردازد. این کتاب در دو فصل مجزا تدوین شده که هرکدام به تفصیل در مبحث خود عمیق میشوند؛ فصل اول درباره واژهشناسی، تاریخ و ماهیت فرهنگ بحث میکند؛ فصل دوم به تحلیل میدان جنگ نرم امروز، نقاط ضعف و قوت، آمادگیهای لازم و استعدادهای موجود برای خنثی کردن فرهنگ فاسدکننده غربی میپردازد. در بخش اول الفبای فرهنگ را در بستر جوامع و زبان و دین میآموزیم و در بخش دوم، با ادبیات جنگ فرهنگی، تکنیکها، حربهها، استراتژیها و فرآیندهای آن آشنا میشویم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«حقیقت آن است که مدتهاست نسل امروز با چشم خود نمودهای عینی فرهنگ غرب را در جهان پیرامون خود میبیند. این نسل به وضوح میبیند که این فرهنگ با ظاهری جذاب و فریبنده بر انسانیت و بسیاری از ارزشهای انسانی او خط بطلان کشیده و دنیایی را برایش فراهم ساخته که لحظهلحظه زندگیاش را با انواع بیماریها، آلودگیها، خلافها، کژیها و بنبستهای کُشنده مواجه کرده است. در جهان امروز رقابتهای نفسگیر انسان عصر جدید، نه بر محور فضایل اخلاقی و ارزشهای الهی، که بر محور رذایل و کسب اوصافی است که فطرت پاک انسانی، عقل قدسی و عموم پیامبران آنها را سمّ مهلک انسانیت میدانستند و انسانها را از آنها برحذر میداشتند. در فرهنگخانه شهروند غربی، دنیاپرستی، تنپروری، اعتیاد، مستی، شهوترانی، لهو و لعب، هوسرانی، تجاوز، خوشگذرانی، رفاهطلبی، کبر و غرور و اشاعه فحشا و صدها گناه دیگر، نه فقط مذموم شمرده نمیشوند بلکه هریک به ارزش و هدف و آرمان و مقصدی برای انسان مدرن تبدیل میشوند. عناصر ضد اخلاقیای که هرکدام به تنهایی در تاریخ، امّتی را به انحطاط و در پی آن به عذاب و هلاکت کشانده است، در دنیای خودساخته انسان مدرن، یکجا از گورستانهای سرد تاریخ سر برآورده و بشریت را با انواعی از شکستهای اخلاقی و عذابهای جسمی و روحی درگیر کرده است. پیشرفتهای اعجابانگیز علمی و فنّی انسان این عصر نیز که میتوانست و میبایست در خدمت رشد و ارتقای اخلاق و سعادت واقعی او قرار گیرد، در مقیاس وسیعی در مسیر ترویج و توسعه تجمّلگرایی، دنیازدگی، مصرفگرایی، رذایل و مفاسد اخلاقی، تجاوز و تعدّی به حقوق مظلومان، خشونتهای حادّ و قتل و غارت مدرن قرار گرفته و فاصله او را با فطرت الهیاش روزبهروز بیشتر کرده است.»
نظرات