کتاب «به شرط آفتاب» برشهایی کوتاه از زندگی و زمانه امام رضا (علیه السلام) است که به قلم لیلا شمس نوشته شده است. علی ابن موسی الرضا هشتمین امام شیعیان بود که با دسیسه مامون از مدینه به مرو برده شد تا تحت نظارت نزدیک مامون باشد و از توطئه بنی هاشم در امان بماند. مامون که مردی حیلهگر بود برای اینکه خود را حامی خاندان رسالت نشان دهد و هدف اصلیاش از انتقال امام مشخص نگردد ایشان را به ولایت عهدی خود منصوب کرد اما در موقعیتهای متعددی تلاش داشت تا ایشان را مفتضح کند اما امام با حضور در مناظرات علمی و همراه ساختن قلوب مردم با خود در مرکز خلافت به یک تهدید بزرگ برای مامون بدل گشتند و او در نهایت ایشان را غریبانه به شهادت رساند. در این کتاب داستانهای مینیمالی که تمامی برگفته از منابع معتبر هستند از زندگی این امام همام میخوانیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
شنیده بودم اخرس در مکه به امام رضا الله ناسزا میگوید. وارد مکه شدم کاردی خریدم گشتم تا پیدایش کردم. در کمینش ایستادم از مسجد که بیرون میآمد میکشتمش غلام امام رضا الله سریع خودش را رساند به من نامهای داد دستم:« بسم الله الرحمن الرحیم به حقی که من بر تو دارم قسمت میدهم که اخرس را اذیت نکن خداوند محافظم است کفایت میکند.» راست میگفتند امام رئوف است؛ حتی با دشمنانش.
نظرات