رهبری جامعۀ اسلامی تنها محدود به اجتهاد دینی و فقاهت علمی نمیشود، بلکه شجاعت و کاردانی بسیاری را میطلبد تا بتوان اقشار مختلف مردم را به سمت یک هدف مشترک متحد کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی (معظم له) برای این منظور مطالعات و تجربیات بسیاری را کسب کردند و پیش از رسیدن به مقام رهبری، چندین دهه از زندگی خود را به تحقیق و تفکر دربارۀ نگرش اسلام به مردمداری و حکومت اختصاص دادند.
کتاب «الگوی تفکر از منظر آیت الله سید علی خامنهای» از خلال بیانات و سخنرانیهای رهبر انقلاب در طول دورۀ زعامتشان، به تحلیل و بررسی دیدگاههای ایشان نسبت به مسئلۀ تفکر میپردازد. جملۀ مشهوری هست که میگوید مطالعه بدون تفکر بیهوده است و تفکر بدون مطالعه خطرناک؛ بنابراین روشن است که ایشان گرچه بر تفکر تأکید دارند، اما آن را بهتنهایی کافی نمیدانند و آن را عنصری اساسی در تعامل با آگاهی میبینند. این کتاب با گردآوری و دستهبندی تمام بیانات رهبری در باب تفکر و تأمل ابتدا نوع نگرش ایشان به زندگی و جهان و انسان میپردازد؛ سپس دیدگاه اسلام و قرآن را از بیان ایشان ذکر میکند و با استفاده از اصول و قواعد منطقی و فلسفی، تلاش میکند الگویی یکپارچه و کاربردی از چیستی تفکر، دلایل لزوم آن و چگونگی ایجاد یک ذهن متفکر و منطقی ارائه کند. نویسندۀ این کتاب «مسلم امیرطیبی» است که در همکاری با نشر معارف به خلق این اثر دست زده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«لازم به ذکر است که تعصّب نتیجۀ حکم نفس است و تفکر نتیجۀ حکم عقل؛ بنابراین ما با ارادۀ خودمان میتوانیم فرمان نفس را بر تعصب بیجا مقدّم کنیم و میتوانیم با ارادۀ خودمان، حکم عقل را تقویت و تعصب را کنار و انصاف را حاکم کنیم؛ لذا این دو مسیر است که با اختیار خود میتوانیم در هر یکی از آن قرار گیریم. نفس هیچگاه فرمان به تعقل نمیدهد و عقل نیز هیچگاه فرمان به تعصب نمیدهد و این ما هستیم که با تقویت هر یک و تضعیف دیگری مسئول کار خودمان هستیم و این به مانند بازی کردن یا شهوترانی مقابل کار عاقلانه است که در ظاهر هر یک مانع دیگری و متوقّف بر عدم دیگری است؛ اما در واقع دو مسیر است که با دو حکم نفس و عقل تبیین و با ارادۀ ما طی میشود. امیر مؤمنان علی در حکمت ۲۱۱ نهجالبلاغه به زیبایی میفرمایند: «کَمْ مِنْ عَقْلِ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرِ»؛ چه بسا عقلها که گرفتار هوا و هوساند. از موانع دیگر رشد فکر و تفکر در محیط، نبود فضای آزاد فکری است؛ زیرا اگر این فضا نباشد، تفکر و اندیشهای نو بروز پیدا نمیکند. این مانع را رهبر معظم انقلاب اینگونه تبیین میکنند: «گسترش آزاداندیشی هم مهم است. واقعاً انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدانهای عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایۀ مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخشهای فرهنگی داشتهایم این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنۀ کارزار فکری، درست عمل نمیکنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل در نیاید که ما به قول سعدی سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم، حربه را از دست اهل حقّ و اهل آن فکری که حق میدانیم بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی میخواهند سر جوانهای ما بیاورند. نه؛ او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. ما به تجربه دریافتهایم که آنجایی که سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان میآید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.»»
نظرات