کتاب الجمل به قلم آزاده جهان احمدی روایتی مستند از کتاب الجمل شیخ مفید است که در سایه منایع اهل سنت به اثبات حقانیت ولایت و امامت حضرت امیر (ع) میپردازد. این اثر با محوریت جنگ جمل، پیشزمینهها، علل و نتایج آن، کتاب الجمل را با بیانی داستانی به دنیای امروز آورده تا اثبات کند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ».
الجَمَل وَ النُّصرة لِسید العترَة فی حَربِ البَصرَة کتابی تاریخی و به زبان عربی، تألیف شیخ مفید است. این کتاب، یکی از متون کهن کلامی و تاریخی شیعه است که مؤلف در آن به واقعه جنگ جمل، فتنهها، ابهامات و آراء و عقاید مسلمانان درباره آن پرداخته است. این اثر از دو بخش تشکیل شده است:
در بحش اول او تمامی آراء و عقاید اسلامی را در نخستین بخش کتاب آورده و با دلیلهای محکم و استوار و براهین قوی نظرات و شبهات فرقهها و مذاهب گوناگون را پاسخ گفته و نظریه حقیقت گرای شیعه را مبنی بر این که امیرالمؤمنین و پیروان او بر حق بودند و گروه مقابل بر باطل، اثبات نموده است.
در بخش دوم تاریخ جنگ جمل و گزارش آن است. مؤلف در این بخش چکیده و عصاره ماجرا را از لحظه انعقاد نطفه و شروع آن تا پایان کار بر اساس منابع و مآخذ دست اول و معتبر، بدون تعصب و طرفداریِ بیمورد به طور دقیق نقل کرده است و در خاتمه کتاب، دلایلِ بُغض عایشه، طلحه و زبیر نسبت به امیرالمؤمنین را به طور گسترده شرح و توضیح داده است.
اکنون آزاده جهان احمدی این کتاب شریف را از قالب معمول و سختش خارج کرده و با بخشیدن بستری داستانی بر روایات، در ضمن رعایت امانتداری، کوشیده اثری مطابق با ذائقه مخاطب امروز فراهم آورد تا او را مهمان تاریخ اسلام کند و از حقانیت سپاه اسلام در جنگ جمل سخن گوید.
برای داشتن گواهی مستند بر حقانیت امام علی (ع) آن هم در روزگار سراسر شبهه.
حیف است این کتاب را یک فرد شیعه نخواند. همچنین این اثر برای برادران اهل سنت و حقیقت طلبان بسیار راهگشاست. علاقهمندان به تاریخ صدر اسلام و متون مذهبی نیز این کتاب را از دست ندهند.
پس با اجبار او را وارد مسجد کردند و شمشیر از نیامها کشیدند و گفتند: «با ابوبکر بیعت کن»
پسر ابو طالب گفت: «اگر من بیعت نکنم، چه می شود؟»
-قسم به خدایی که شریک ندارد، گردنت را می زنیم!
علی در پاسخ گفت: «اگر چنین کنید در این هنگام بنده خدا و برادر پیامبر را کشتهاید .ابوبکر با شنیدن این سخن علی (ع) ساکت شد و چیزی نگفت.
جماعت نگاهشان به دست علی افتاد دیدند دستش مشت و بسته است. تمامشان جمع شدند تا مشت حیدر کرار را باز کنند و در دست ابوبکر قرار دهند. هیهات نتوانستند. ابوبکر با دیدن این صحنه خودش پا پیش گذاشت و جلو آمد و دست خود را روی دست بسته امیرالمؤمنین (ع) به عنوان بیعت کشید.
نظرات