به اعتقاد سکولاریسم دین پدیدهای فرافرهنگی و فراتاریخی است و اگر طالب صلح در جامعه هستید، باید دین را از عرصۀ سیاست کنار بگذارید، زیرا دین ماهیتاً گرایش به خشونت دارد.به عقیده طرفداران سکولاریسم دین ذاتاً مطلقگرا، تفرقه افکن و غیرعقلانی است.
این ایده چنان فراگیر و پرنفوذ بوده که دیگر هیچکس آن را نمیآزماید، به همین دلیل است که ویلیام تی. کاوانا، پژوهشگر الهیات سیاسی و استاد دانشگاه این ایده را نوعی «اسطوره» میداند. از نظر وی این اسطوره، دو نوع خواهد داشت: خشونت مذهبی کور که گرایش به جنگ افروزی دارد و خشونت عرفی که در خدمت صلح است. کاوانا در قسمت های مختلف کتاب تقسیم خشونت را به دو نوع مذهبی و عرفی ناموجه میداند، زیرا این دوگانه بیش از آنکه واقعیتی عینی باشد، جعلی تاریخی فرهنگی است.
با وجود اذعان کاوانا به عدم تخصص در سنت اسلامی،در ضمن مباحث او در اشارات گذرایی به اسلام و یا انقلاب اسلامی ایران وجود داردکه از نگاه ما در مواردی پذیرفتنی نیست.هر چند، باعنایت به این واقعیت که در حال مطالعه کتابی از یک متأله مسیحی و شهروند ایالات متحده هستیم، میتوان دریافت که او در تلاش بوده تا موضعی منصفانه درباره اسلام و ایران اتخاذ کند.
کتاب «اسطوره خشونت مذهبی » را جناب سجاد صفار هرندی ترجمه نموده اند.
در برشی از کتاب میخوانیم :
در سه فصل قبلی این کتاب نشان داده ام که اسطوره خشونت مذهبی صرفاً مبتنی بر داده های تجربی نیست بلکه برساختی ایدئولوژیک است که برخی بهره های معین از قدرت را رسمیت می بخشد. در این فصل بررسی میکنم که این اسطوره چه نوع قدرت هایی را رسمیت می بخشد. به عبارت دیگر تلاش میکنم به این پرسش پاسخ دهم که «اگر اسطوره خشونت مذهبی این اندازه نامنسجم است چرا این قدر دوام آورده است؟»، توضیح می دهم که این تلقی که دین گرایش خاصی به تولید خشونت دارد به اهداف معین و مشخصی برای مصرف کنندگان آن در غرب خدمت میکند
نظرات