کتاب کنترل زد به قلم علیرضا عبدی مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با درونمایه طنز نقدی اجتماعی را به همراه دارد و از دغدغههای فرهنگی و اجتماعی میگوید.
حتما شما هم از کنترل زد در رایانه یا بهتر بگویم در نرمافزار word استفاده کردهاید، یا حالا هر نرمافزار دیگری. فرقی نمیکند کجا کنترل زد بزنید. هر جا از این ترکیب جذاب استفاده کنید شما را به دنیای شیرین قبل از آخرین اشتباهتان میبرد و یک نفس آرامش همراه با ندای «آخِیش درست شد» را تقدیمتان میکند. در واقع کنترل زد چیزی مثل ببخشید ... کردم خودمان است که در آنی بیچون و چرا پذیرفته میشود و آدمی را از مخمصه نجات میدهد.
اما در دنیای واقعی چطور؟ ای کاش این جذاب لعنتی، یعنی همان کنترل زد خودمان، میتوانست با تمام خصوصیاتش از دنیای مجازی به دنیای حقیقی کوچ کند تا دیگر قهرمانان کتاب کنترل زد، یا بهتر بگویم شخصیتهای تقریبا دست و پا چلفتی کتاب کنترل زد، ما را از خنده رودهبر نکنند. داستانها در کنترل زد بسیار واقعی هستند و از فضای عمومی جامعه، دانشگاه، کلاس درس و کلاسهای خصوصی و حتی خانهها نشات میگیرند. طنز داستانها طنزی تلخ است که تلنگری اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد.
برای اینکه بخندیم و مجبور نشویم در زندگی خودمان به سختی به کنترل زد مراجعه کنیم.
به هر کسی که میخواهد بخندد.
آخرین فندق ظرف بلوری را با دندان شکستم. پوست این را هم درون گلدان بغل دستم ریختم. همان جایی که پوست پستهها را میریختم. پوست بادامها را توی کوسنهای مبل جا داده بودم. طوری شده بود که بلندش میکردی صدای خش خش میداد. شده بود انبار باروت! باید فکری به حالش میکردم. کاش میشد کوسنها را خالی کنم. ولی خب صدای باز کردن زیپ کوسن، صدای مناسبی برای اینجای کلاس خصوصی نبود. برای رد کردن پوستها ذره ذره باز میکردم. الان در اتاق تنها، اگر صدای زیپ کوسن طنین انداز میشد گیر میافتادم. پف فیل هم برای پذیرایی گذاشته بودند. پف فیل اگر پذیرایی بود که اسم درست درمانی داشت! به تعداد آدمها راه هست برای تلفظ این خوراکی!
نظرات