کتاب «لیلی» داستان مردی متاهلی است که در دام عشق به زنی دیگر افتاده است. او در زندگی زناشویی خود با همسرش چالشهای فراوانی دارد و احساس میکند با زنش در هیچ چیز اشتراک ندارد به همین خاطر تصمیم دارد از زندگی پرآشوب شان به دامن زنی فرار کند که احساس میکند او را درک میکند و متوجه نیازهای او هست. سیدمیثم موسویان در این اثر با دنبال کردن قصه عاشقی این مرد متاهل در تلاش است تا مفاهیم عمیقتری از عشق و هدف زندگی را بازتاب دهد. مرد دوستی خطاط به نام توحید دارد که در این مسیر یافتن راه درست او را یاری میدهد. این کتاب اثری بزرگسالانه و با نثری پیچیده همراه است. مخاطب برای ارتباط با ماجرای کتاب و دنبال کردن اتفاقات باید به خود و اثر زمان کافی را بدهد. نویسنده در این اثر مدرن به سراغ روابط پیچیده و درهم تنیده دنیای امروز رفته که تنها بر سرگشتی و حیرانی انسان میافزاید و مسیر او را از راه آرامش دور میسازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
این مهم نبود که یادداشتهای او چطور زندگی را تحلیل یا پیش بینی میکنند. این مهم بود که هر وقت شکی داشتم یکیشان را بر میداشتم و میدادم دست مترجم. حالا به نوعی میترسیدم درباره آنها با کسی حرف بزنم به طرز احمقانهای میترسیدم طلسمش بشکند. یعنی لیلی اینها را کی نوشته بود؟ ممکن بعد از نوشتن همهاش را فراموش کرده باشد؟ باورنکردنی است. طوری رفتار کرد که هیچ از یادداشتها خبر ندارد. نکند اصلاً او ننوشته باشد؟ اینها را کسی برای من نوشته که همه چیز زندگی من و زن و پدر و مادر و همه و کارم را میداند. ممکن است از وقتی که لیلی کتاب را خریده تا قبل از این که کادو کند به کسی داده باشد؟ به یک جادوگر کف بین با غیب گو؟ هرچه میگذشت پرسیدن درباره آنها سختتر میشد. یادداشتهایی که با شخصیت لیلی خیلی فرق داشتند.
نظرات