کتاب گرد آفرید

کتاب گرد آفرید

نویسنده:
مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
قیمت:
۹۵,۰۰۰
%۱۰
۸۵,۵۰۰
تومان
موجودی:
فقط 8 جلد
رده سنی:
نوجوان
قالب:
داستان
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
صفحات:
۶۴
وزن:
۱۱۲ گرم
شابک:
9789643694364

معرفی کتاب

شاهنامه اگرچه افسانه است، اما بیش‌تر از هر داستانی حقایق نهفته‌ای را در دل خود پنهان کرده است. پادشاهان، سرداران، پهلوانان و نامداران بزرگی که در این کتاب حضور دارند، هرکدام بازنمودی از شخصیت‌های واقعی پیش از خود هستند که فردوسی حکیم سرنوشت آن‌ها را با خیال خود درآمیخت و قصّه‌ای اساطیری را خلق کرد. حالا در این کتاب که هفتمین جلد از مجموعه «قصه‌های شاهنامه» است، ماجرای زندگی یکی از خاص‌ترین شخصیت‌ها را می‌خوانیم؛ یک زن قهرمان. کتاب «گُردآفرید» درباره شخصیتی به همین نام است. او دختر یکی از حاکمان ایرانی است که بر دژ سپید حکومت می‌کند و از والیان کیکاووس شاه ایران به شما می‌رود. گردآفرید که زنی جسور اما حساس، پرشور اما آرام و توانمند اما صبور است، مدت‌های طولانی است که از دژ خارج نشده و یک روز تصمیم می‌گیرد برای پیدا کردن یک ماجراجویی، از آن خارج شود. وقتی به تپه‌ای در همان نزدیکی می‌رسد، می‌فهمد که بی‌دلیل به بیرون کشانده نشده؛ چرا که سپاهی از دشمن را می‌بیند که به سمت قلعه درحال لشکرکشی هستند. افراسیاب شاه توران که همسایه و دشمن ایران است، لشکر خود را به ایران فرستاده و حالا گردآفرید به قلعه برمی‌گردد تا این خبر را به پدرش برساند. داستان این کتاب با زبانی روان نوشته شده و در عین حال، «آتوسا صالحی» با استفاده از نثری زیبا، بافت کهن و حماسی آن را حفظ کرده است. توصیفات شاعرانه این کتاب به خوبی با موقعیت‌های داستان در ارتباط است و تداعی‌گر ابیات شاهنامه، اما این بار به شکل نثر خواهد بود.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

««قریب من مباش که از مکر زنان آگاهم و می‌دانم که اگر بگذارم چنین آهویی از چنگم بگریزد، دیگر هرگز نمی‌توانم به چنگش آورم. که چون تو را دست‌بسته در برابر دروازه‌های دژ و پیش چشم پدرت بر خاک اندازم، خود بی‌هیچ گفت‌وگو درهای دژ را می‌گشاید و بند بر دست خویش می‌بندد.» اندیشه سهراب، رنگ از چهره گرد آفرید می‌برد. می‌داند که مرگ را به جان می‌خرد اما این خواری را تاب نمی‌آورد. پس تیغ برمی‌کشد: «نزدیک مشو! دورتر بایست که اگر نتوانم خونت را بر زمین بریزم، جان خود را می‌ستانم. که می‌دانم پهلوانان ایران در برابر بزدلی فرومایه که خون زنان بر زمین بریزد، آرام نمی‌نشینند. که اگر چون پشه‌ای در هوا ناپیدا شوی یا چون موری خود را در خاک پنهان کنی نیز پهلوانی چون رستم تو را می‌یابد و به سزایت می‌رساند.» و این بار این گردآفرید است که رنگ از چهره سهراب می‌برد. که پهلوان چون نام رستم را می‌شنود، زانو بر خاک می‌زند و آشفته می‌پرسد: «گفتی رستم؟ او را می‌شناسی یا هرگز دیده‌ای؟ آوازه جنگ‌هایش را شنیده‌ام و اگرچه ایرانی است، مردانگی‌اش را می‌ستایم. پس اکنون با من پیمان ببند که اگر رهایت کنم، مردمان دژ را با من همدل و هم‌آوا کنی و مرا نزد رستم بری که رازی در سینه دارم که باید تنها با او در میان گذارم.» گردآفرید به سهراب می‌نگرد اما هیچ نمی‌شنود که در درونش هیاهویی برپاست. آوایی که می‌گوید: «فرود آر!» و دیگری که فریاد می‌زند: «نه، فریبش را نخور!» سرخم می‌کند و به تیغی می‌نگرد که در مشت می‌فشارد؛ تیغی که می‌تواند در چشم‌برهم‌زدنی در سینه‌اش فرو رود و نقطه پایان بر این افسانه شوم بگذارد. گردآفرید اما آن هنگام که به پدر می‌اندیشد و مردمان دژ، می‌داند که مرگ او چاره این آشوب نیست که چون گردباد این آتش را دامن می‌زند و خون بسیار کودکان و زنان بی‌گناه را بر زمین می‌ریزد.»

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان
دسته‌بندی کتاب‌ها