توانایی بسیار بالای استاد شهید مطهری در پاسخگویی به سوالات روز جامعه و حل شبهاتی که به دست نواندیشان دینی و مکاتب خداناباور صادر میشدند، از کجا نشات میگرفت؟ مطالعه آثار این شهید عزیز و تامل در زندگی علمی ایشان گواهی میدهد اشراف بسیار خوب ایشان بر مبانی بسیاری از علوم که آبشخورشان دین بوده سبب این توانایی بوده است. تلمذ پای درس علوم عقلی آیت الله طباطبایی و امام خمینی و همچنین بهره گیری از سنن و روایات اهل بیت باعث میشود از ایشان شخصیتی چندبعدی بسازد که هر زمان به مقتضای فضا پاسخ در خور شان برای مخاطب خود داشته باشد.
ایشان پس از سالها مجاهدت علمی و تبلیغ مبانی دین مبین اسلام تلاش داشتند با آموزش اصول و قواعد علوم عقلی و نقلی به شاگردان خود بتوانند تحلیلی از مسائل داشته باشند و اندک اندک مسیری را طی نمایند که باعث ریشه گرفتن و ترویج فرهنگ تعقل و تفکر در زوایای اسلام باشد. به همین جهت در مجموعه «کلیات علوم اسلامی جلد دوم» با آموزش مقدماتی و کلی درسهایی همچون کلام اسلامی، عرفان نظری و حکمت عملی مواجه هستیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
عرفا از این سه بخش به «شریعت» و «طریقت» و «حقیقت» تعبیر میکنند و معتقدند که همانگونه که انسان واقعاً سه بخش مجزا نیست یعنی بدن و نفس و عقل از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین اختلاف با یکدیگر متحدند و نسبت آنها با یکدیگر نسبت ظاهر و باطن است. شریعت و طریقت و حقیقت نیز اینچنین اند، یعنی یکی ظاهر است دیگری باطن و سومی باطن باطن، با این تفاوت که عرفا مراتب وجود انسان را بیش از سه مرتبه و سه مرحله میدانند یعنی به مراحل و مراتبی ماورای عقل نیز معتقدند.
نظرات