کتاب «کشکول میرزا جوادآقا» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم جواد کوهساری است که به کوشش محمدمهدی احمدیان و زهرا احسنمقدم نگاشته شده است.
در دنیا پس از انقلابها، و گذر از نسل اول یک انقلاب و کنار رفتن افرادی که انقلاب کردهاند، آرمانها و آن شور وشعور روز به روز م رنگتر میشود. اما انقلاب اسلامی مردم ایران از این قضیه مستثنا شد. فهم درست، در عمیق، رهبری مدبر و مردمی بصیر، باعث شد که با گذشت دههها هنوز هم دریای انقلاب مواج است و هرکجا نیاز به بروز غیرت و ایثار باشد، دریا دلانی هستند که خود نمایی کنند. در ابتدای دهه 90 تصور میشد که آن جوانانی که در جنگ تحمیلی غوغا کردند، دیگر تکرار نخواهند شد، اما با فتنهای که در سوریه و عراق اتفاق افتاد، نشان داد نسل جدید هم به همان شور و شعور پای آرمانها ایستاده است.
جواد کوهساری از آن دسته جوانانی بود که از بسیج مسجد به معراج رفت. این کتاب حاصل 27 جلسه و 42 ساعت مصاحبه از خانواده و دوستان و همرزمان شهید است.
مهدی رنجبران
چند روز مانده به رمضان سال ۹۴ یک شب جواد زنگ زد گفت: «مهدی، بیا کارت دارم. آن زمان یک روای خیلی تمیز خریده بود. آمد دنبالم با همدیگر رفتیم بیرون گفت: «مهدی حقیقتاً چند وقته میخوام برم جهاد. حالا چه سوریه چه عراق الان دو ساله به هر دری می زنم و هر کاری میکنم نمیشه.» آن شب جواد انگار دنبال یک نفر بود که فقط با او حرف بزند. بغضش میگرفت؛ اما خودش را کنترل میکرد فقط دوست داشت حرف بزند نمیدونم چرا نمیشه؟ من چه آدم بی غیرتی هستم حرم امام حسین و اهل بیتش در خطره ما اینجا نشستیم در امینت. این چه شیعه بودنیه؟ ناموس شیعه رو دارن به تاراج میبرن من هیچ غلطی نمی تونم بکنم بیشتر عراق را داعش گرفته بود بخش عمده سوریه هم دست داعش و مسلحین بود.
نظرات