کتاب «چوپان و پلیس» دومین جلد از مجموعه قصههای شیرین دلستان و گلستان نوشته محمد حمزه زاده است. نویسنده تلاش کرده در قالب ماجراهایی شیرین و کوتاه سبک زندگی ایرانی اسلامی را به کودکان بیاموزد. او در این کتاب با استفاده از بستری متناسب زیست بوم انسان ایرانی تلاش کرده دو روستای خیالی بسازد که مردمش دچار دغدغهها و مسائلی شبیه خودمان هستند. تصویرگریهای حسن عامهکن و مجاهده پورشمسیان زیبایی و جذابیت این اثر را دوچندان کرده است. محمد حمزه زاده که سالها تجربه نوشتن برای کودکان و نوجوانان را دارد در این مجموعه نیز تلاش کرده تعالیم فرهنگ ناب خودمان را به نسل جدید برساند و آنها را با زیباییهای اخلاقی و فرهنگی کشورشان آشنا سازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
چوپان، قلوه سنگ تراشیده و تمیزی را از خورجین درآورد و با دقت درون اجاق گذاشت؛ جایی که میان زغالها و خردههای چوب قرار بگیرد. بعد، کاسهی مسی را برداشت و سراغ یکی از گوسفندان رفت و تا کاسه لب به لب پر شود شیر دوشید غیر از صدای شرشر شیر درون کاسه و صدای وزیدن باد در میان شاخ و برگ درختان حس کرد صدای موتور یک ماشین را هم میشنود. کاسهی شیر را روی سنگی گذاشت و گوش تیز کرد صدای یک ماشین که خودش را از سربالایی جاده بالا میکشید بیشتر و بیشتر شد. چوپان زل زد به نقطهای از جاده که گمان میکرد تا چند لحظهی دیگر سر و کلهی ماشین را در آن خواهد دید. درست حدس زده بود؛ ماشین جیپ ارتشی گویی که از دل زمین بیرون میآید، در میان جاده پیدا شد و جلو آمد و نزدیک شد.
نظرات