کتاب «پیامبر بیمعجزه» نوشته محمدعلی رکنی از جمله رمانهای خوبی اخیر است که در قالب ادبیات آیینی نوشته شده است. در ابتدای تکان دهنده این داستان با سیدی روحانی روبرو هستیم که فردی او را تهدید میکند که با بستن دست و پایش به دو ماشین او را از وسط نصف میکند. در ادامه متوجه میشویم که این روحانی که برای تبلیغ دین به منطقه سیستان رفته توسط چند نفر از قاچاقیهای محلی گروگان گرفته شده و از همسرش جدا افتاده است. رئیس گروه فرزندش را در یک درگیری از دست داده و حالا با این گروگانها میخواهد انتقامش را بگیرد. در این چالش حقیقی است که عیار ایمان واقعی روحانی آشکار میشود و او در این امتحان سخت باید خود واقعیاش را نشان دهد. این اثر در سال 1400 برنده جایزه جلال آل احمد و کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
ترسی ناگهانی دل حمید را فرومیریزد و بیدلیل چیزهایی را تصور میکند که نباید میداند ترس پدر آدم را در میآورد میداند نباید در دامش بیفتد. سیدموسی بارها به حمید گفته بود ترس نقطه ضعف آدم است. اگر از چیزی ترسیدی همان تو را به نابودی دنیا و آخرت خواهد کشاند. سعی میکند نترسد از هیچ چیز حرفهای موسی را راجع به ترس در ذهن مرور میکند. سید موسی حقی وقتی از حرم پیاده راه افتاده بودند بروند جمکران توی راه همهاش راجع به ترس حرف زده بود. انگار میدانست یک روز ترس هیولایی میشود و خودش را بر سر حمید خراب میکند. همانطور که گوشه بلوار پیامبر اعظم راه میرفتند و نگاهشان به چراغهای مناره مسجد جمکران بود. گفته بود:«میدونی آسیدحمید؟ از هر چیزی که ترسیدی میشه امتحانت میشه نقطه ضعفت دست شیطون شیطون نگاه میکنه ببینه از چی میترسی همون رو برات بزرگ میکنه. مثلاً اگر از بی آبرویی بترسی مدام دست میذاره روی همین اگر بترسی فقیرشی با فقر می ترسونتت. اگر از مرگ بترسی با مرگ اگر از تنهایی بترسی با تنهایی.»
نظرات