کتاب «پسر آسمان» زندگینامه داستانی شهید خلبان عباس دوران است. او از بهترین خلبانان جنگنده ایرانی بود که در آمریکا تحصیلات تئوری و عملی را با بالاترین نمرات به اتمام رساند و به ایران بازگشت. در ابتدای انقلاب او به اشتباه از خدمت منفصل شد اما او که تمام عشق و علاقهاش خدمت به میهن بود توانست دوباره نظر مسوولین را جلب کند و به صف نیروی هوایی بازگردد. او با آغاز جنگ تحمیلی در عملیاتهای بسیار مهمی شرکت داشت و به همراه دیگر خلبانان توانستند ضربات سهمگینی به ناوگان هوایی و دریایی صدام وارد کنند. این کتاب که سی و هشتمین جلد از مجموعه «قصه فرماندهان» است که برشهایی از زندگی این شهید والا مقام را که در آخرین عملیات حماسی خود به بغداد حمله کرد و با ناامن کردن این شهر کنفرانس بین المللی صدام را به هم زد روایت می کند. این اثر به شکل مجموعه داستانهایی کوتاه نگاشته شده که تمامی آنها با الهام از دستنوشتههای خود شهید هستند. مطالعه این اثر برای آشنایی نوجوانان با زندگی و روحیات این قهرمان ملی مناسب و تاثیرگذار خواهد بود.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
معاونت عملیات کنار نقشه ایستاد و گفت اینجا که میبینید گلوگاه تردد ناوچههای عراقی است. بعد با دست یک نیم دایره فرضی روی آن کشید و ادامه داد: همین نقطه که میبینید پایگاه دریایی ام القصر عراق است. اگر از نظر نظامی هم بخواهیم نگاه کنیم ظاهراً پایگاه خوبی تشکیل دادهاند. یعنی تا امروز پدافند بینقصی داشتند. واقعیت این است که بیتعارف هر وقت بچههای ما هم روی منطقه آنها پرواز داشتند خوردند و برگشتند... عباس یک دستش را بالا آورد فرمانده با سر به او اشاره کرد تا سؤالش را بپرسد. عباس از جا بلند شد. در نگاهش حالتی از شرمندگی بود شانههایش را به عقب کشید: من به سهم خودم قول میدهم که این دفعه نخورده برگردیم. چند نفر خندیدند. فرمانده هم لبخند زد: اتفاقاً برای این مأموریت شماره دو پرواز خودت هستی.
نظرات