کتاب «پسری که نامرئی شد» داستان پسر نوجوانی به نام بابی فیلیپس است که در یک صبح زمستانی متوجه میشود که نامرئی شده است. او پسر گوشه گیری است که داستان خواندن را از هر چیزی بیشتر دوست دارد و این اتفاق عجیب باعث میشود تا ناگهان زندگی به یکباره تغییر کند. حالا والدین و دانشمندان دانشگاه باید تلاش کنند تا او را به زندگی گذشته برگردانند. اما این اتفاق گویا برای خود بابی چندان بد نیست و حالا او میتواند با بدن نامرئی چیزهایی را تجربه کند که تاکنون متوجه آنها نبوده است. این اثر توسط اندرو کلمنتس با ترجمه بسیار خوب و روان امیر حیدری باطنی توسط انتشارات امیرکبیر عرضه گردیده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
فکر نکنم که بتوانم وکیل خوبی بشوم وکیلها آدمهای منظمی هستند. این آدمهای شرکت سیرز فایلهای رایانه خود را آن قدر با ترتیب منظم کردهاند که من میتوانم با هیچی به راحتی شروع کنم و هر چیزی را که میخواهم در پانزده دقیقه یا کمتر پیدا کنم؛ اما حتی لازم نیست جست و جویی واقعی هم بکنم به این دلیل که اطلاعات لازم را دارم خیلی اتفاقی میدانم که آمبر کارسون امروز کمی قبلتر وقتی که آلیشیا زنگ زده دقیقاً همان فایلی را که من میخواهم بررسی کرده است؛ به همین خاطر تنها کاری که باید بکنم این است که از ابزار اسناد اخیر رایانه او استفاده کنم ماوس را تکان میدهم کلیک و ایناهاش کمی باعث خجالت است. کلی زحمت کشیده بودم و شماره مدل پتویم را از بر کرده بودم - هر ده رقمش را و حالا حتی به آن نیاز هم ندارم.
نظرات